از دهه ۱۹۸۰ میلادی اقتصاددانان در تحلیلهای کلان اقتصادی توجه ویژهای به مدلهای پویا که دارای پایههایی در اقتصاد خرد هستند، داشته اند و این توجه و اقبال با گذشت زمان و گسترش ابزارهای ریاضی و محاسباتی در اختیار محققان اقتصادی رو به افزایش است.
گسترش مکتب ادوار تجاری حقیقی (RBC) در دهه ۱۹۸۰ میلادی در واقع انقلابی در تحلیلهای کلان اقتصادی به شمار میرفت چرا که اولاً این مکتب با گسترش چارچوب تحلیلی تعادل عمومی تصادفی پویا (DSGE) که در آن خانوارها و بنگاهها و سایر کارگزاران اقتصادی اقدام به بهینهیابی می کنند پایه خرد برای تحلیل روابط کلان اقتصادی فراهم آورد که قبلاً نبود آن مورد انتقاد منتقدین اقتصاد کلان قرار داشت. ثانیاً به دلیل نیاز تکنیکی به ابزار ریاضی در حل این مدلها، انبوهی از ابزارهای کمی محاسباتی از علم ریاضی وارد اقتصاد شده و گسترش یافتهاند. ثالثاً بر خلاف مکاتب پیشین اقتصادی که بر سیاستهای پولی و مالی به عنوان دلیل نوسانات اقتصادی تاکید میکردند این مکتب با تکیه بر شوکهای تکنولوژی امکان تبیین نوسانات اقتصادی با تکیه بر عوامل طرف عرضه را نیز به ادبیات اقتصادی معرفی کرد.
البته علیرغم تأثیر عظیمی که مکتب ادوار تجاری حقیقی در ادبیات اقتصادی بر جای گذاشت به دو دلیل عمده استفاده از آن در مطالعات اقتصادی رو به افول گذاشت که عبارت بودند از: ۱- تاکید بیش از حد بر شوکهای تکنولوژی به عنوان منبع ادوار تجاری و ۲- پیش بینی خنثی بودن پول که برخلاف شواهد تجربی مشاهده شده (حداقل در کوتاهمدت) است.
به دین ترتیب اقتصاددانان برای بهره گیری از خصوصیات مثبت مکتب ادوار تجاری حقیقی، با وارد کردن رقابت ناقص و چسبندگیهای اسمی در چارچوب تحلیلی تعادل عمومی پویای تصادفی، مدلهای نیوکینزینی را بسط دادند. مدلهای نیوکینزینی علاوه بر این که پایه های خرد برای تحلیلهای کلان اقتصادی فراهم می کنند، به خوبی میتوانند اثر سیاستهای پولی را در نوسانات کلان اقتصادی نشان دهند و به عبارتی پارادیم نیوکلاسیکی را با پارادایم کینزینی با هم پیوند دادهاند.
مدلسازی تعادل عمومی تصادفی پویا شاخهای از تئوری تعادل عمومی کاربردی است که مقولهای مهم در اقتصاد کلان معاصر تلقی می شود. متدلوژی DSGE سعی در تبیین پدیده های کلان اقتصادی همچون رشد اقتصادی، سیکلهای تجاری و اثرات سیاستهای پولی و مالی بر پایه مدلهای ساده شده کلان اقتصادی دارد که این مدلها از اصول خرد اقتصادی استخراج شده اند.
یکی از دلایل اصلی که اقتصاددانان به ساخت مدلهای DSGE روی آوردهاند این است که این مدلها بر خلاف مدلهای پیشین سنتی کلان-سنجی دیگر در معرض انتقاد لوکاس[۱۰] نیستند.
همانطور که از اسم این مدلها پیدا است مدلهای DSGE پویا هستند به این معنی که حرکت اقتصاد را در طول زمان زیر نظر میگیرند. همچنین تصادفی هستند یعنی این واقعیت را مد نظر قرار می دهند که اقتصاد می تواند تحت تأثیر شوکهای نظیر تغییرات تکنولوژیکی یا خطا در سیاستگذاری کلان اقتصادی قرار گیرد. این ویژگیهای مدلهای تعادل عمومی تصادفی پویا وجه تمایز اصلی این مدلها با مدلهای ایستای تحت مطالعه در تئوری تعادل عمومی والراسی و تعادل عمومی قابل محاسبه کاربردی است.
مدلهای سنتی پیش بینی کلان- سنجی که از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون مورد توجه بانکهای مرکزی بوده است. رابطه پویای بین قیمتها و مقادیر را در بخشهای مختلف اقتصاد برآورد می کند و اغلب متشکل از تعداد بسیار زیادی متغیر میباشد. برخلاف مدلهای کلان- سنجی، مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی با تعداد کمی متغیر سروکار دارد (از آنجا که حل کردن و تحلیل مدلهای DSGE از نظر تکنیکی مشکلتر است) و تمایل زیادی وجود دارد که بسیاری از جزئیات بخشی خلاصه شود و متغیرهای بسیار کمتری مورد استفاده قرار گیرد؛ لذا بانکهای مرکزی با بهره گیری از این مدلها با متغیرهای کمتری سروکار دارند.
مدلهای DSGE جزئیات بخشی را از دست می دهند و با بدست آوردن سازگار منطقی جبران میشوند، چرا که این مدلها بر پایه اصول اقتصاد خردی یعنی با در نظر گرفتن تصمیم گیری تحت محدودیت[۱۱] بنا شده اند. به طور کلی این مدلها اجزا و فرضیات زیر را در نظر میگیرند:
ترجیحات: اهداف کارگزاران در اقتصاد تصریح می شود. به عنوان مثال تابع مطلوبیت خانوار که عموماً تابعی از سطح مصرف و اوقات فراغت است، با توجه به قید بودجه حداکثر می شود یا هدف بنگاهها حداکثر سازی سود میباشد.
تکنولوژی: ظرفیت تولیدی کارگزاران در اقتصاد تصریح می شود. به عنوان مثال ممکن است فرض شود بنگاهها دارای تابع تولیدی هستند که مقدار کالای تولید شده را وابسته به مقدار کار و سرمایه به کار گرفته شده تصریح مینماید. همچنین محدودیتهای تکنولوژیکی اقتصاد، مواردی چون هزینه های تعدیل موجودی سرمایه، سطح نیروی کار یا سطح قیمتها را در برمیگیرد.
چارچوب نهادی: محدودیتهای نهادی که کارگزاران اقتصادی تحت آن محدودیتها در تعامل با هم میباشند، تصریح می شود. در بسیاری از مدلهای تعادل عمومی تصادفی پویا این بدان معنا است که کارگزاران اقتصادی تصمیمات خود را تحت برخی محدودیتهای برونزای بودجهای اتخاذ می کنند و فرض می شود که قیمتها تا زمان تسویه بازار تعدیل میشوند. همچنین قواعد سیاست مالی و پولی یا حتی چگونگی تغییر قواعد سیاستی و محدودیتهای بودجهای بر اثر تغییر فرایند سیاسی تصریح می شود.
در طراحی مدلهای تعادل عمومی تصادفی پویا ابتدا سعی بر این است که مدلی ساده و ابتدایی به عنوان هسته مرکزی مطالعه طراحی شود و سپس با افزودن جزئیات به این مدل مرکزی خصوصیات مورد نظر محقق به مدل اضافه گردد. در نهایت میتوان مدل پایه را بسط داد و به مدلی رسید که یک اقتصاد بسته یا باز را با در نظر گرفتن ترکیبی از تمام اجزا یعنی خانوارها، بنگاهها، دولت، مقام پولی و بخش خارجی (یا تعدادی از آنها) تبیین کرد.
با تصریح ترجیحات (آنچه که کارگزاران میخواهند)، تکنولوژی (آنچه که کارگزاران میتوانند تولید کنند)، و نهادها (روشی که بر اساس آن در تعامل با هم هستند)، امکان آن فراهم خواهد شد که (البته در اصول با ذکر این نکته که در عمل دشواریهایی بر آن مترتب است) با حل مدل DSGE بتوان پیش بینی کرد که چه چیزی واقعاً تولید، مبادله و مصرف می شود و این پیش بینی حتی در صورت به کارگیری یک چارچوب جدید نهادی معتبر خواهد بود (متوسلی & ابراهیمی, نقش سیاست های پولی در انتقال اثر شوک های نفتی به اقتصاد ایران, ۱۳۸۹).
بر عکس همانطور که لوکاس خاطر نشان می کند، چنین پیش بینیهایی در مدلهای کلان- سنتی پیش بینی به احتمال قوی معتبر نخواهد بود چرا که مدلهای سنتی بر پایه روابط مشاهده شده گذشته بین متغیرهای کلان اقتصاد برآورد میشوند و انتظار میرود چنین روابطی با معرفی سیاستهای جدید دچار تغییر شوند و به این ترتیب پیش بینیهای مبتنی بر مشاهدات گذشته اعتبار خود را از دست بدهند.
با توجه به دشواری ساخت مدلهای دقیق DSGE بسیاری از بانکهای مرکزی هنوز هم برای پیش بینیهای کوتاهمدت خود بر مدلهای سنتی کلان- سنجی تکیه دارند. با این حال، به خاطر این خصوصیت مدلهای نیوکینزینی که در کنار موثر دانستن عوامل حقیقی در ایجاد نوسانات اقتصادی، سیاستهای پولی را نیز در کوتاهمدت در عرصه فعالیتهای اقتصادی منشأ اثر میدانند. امروزه بانکهای مرکزی زیادی به ارائه مدلهای پولی مورد استفاده خود در قالب مدلهای DSGE مورد استفاده در مکتب نیوکینزینی پرداختهاند. به عنوان مثال بانکهای مرکزی انگلستان (هریسون و همکاران[۱۲] (۲۰۰۵))، کانادا (مورچیسون و رنیسون[۱۳] (۲۰۰۶)) و حتی شیلی (مدینا و سوتو[۱۴] (۲۰۰۷)) و پرو (کاستیلو و همکاران[۱۵] (۲۰۰۸)) از این دسته مدلها در تحلیلهای خود استفاده می کنند و اثر سیاستهای مختلف به طور فزاینده در قالب مدلهای DSGE مورد بررسی قرار میگیرد.
پس از تصریح مدلهای تعادل عمومی تصادفی پویا، دو شرط مهم برای حصول تعادل باید برقرار باشد: ۱- کارگزاران بهینهیابی انجام دهند. ۲- بازارها اعم از بازار کالا و کار تسویه شوند.
مسئله تصمیم بهینه یک کارگزار اقتصادی که هدف وی حداکثرسازی مطلوبیت یا سود خود طی یک افق نامحدود زمانی است اغلب در چارچوب یک مدل بهینهسازی پویای تصادفی مورد مطالعه قرار میگیرد. برای درک ساختار مسئله تصمیم فوقالذکر، آن را به صورت یک مسئله تصمیم گیری بازگشتی در یک رویکرد برنامه ریزی پویا توصیف می کنند. پس از آن برخی از روشهای حلی که اغلب برای حل مسئله تصمیم بهینه به کار گرفته می شود، مورد استفاده قرار میگیرد.
در بیشتر موارد راهحل دقیق و تحلیلی برای تصمیم برنامه ریزی پویا در دسترس نیست و باید به راهحل تقریبی بسنده کرد که ممکن است محاسبه آن با روشهای عددی صورت گیرد. گام نخست در ارزیابی تجربی مدلهای پویای تصادفی، تمرکز برای دستیابی به راه حلهای تقریبی پس از به دست آوردن شرایط مرتبه اول از معادله اولر یا معادله مستخرج از لاگرانژین است، چرا که این شرایط معمولاً غیرخطی هستند. با در نظر گرفتن این دو روش حصول شرایط مرتبه اول، سه نوع روش تقریب را میتوان در ادبیات موضوع پیدا کرد که عبارتند ۱- روش فیر- تیلور[۱۶] ۲- روش تقریب لگاریتم- خطی[۱۷] و ۳- روش تقریب خطی-کوادراتیک[۱۸].
گام ضروری بعدی برآورد این مدل با بهره گرفتن از برخی تکنیکهای اقتصادسنجی میباشد. با معادله برآورده شده میتوان مدل را ارزیابی کرد و همخوانی پیش بینیهای حاصل از مدل با داده های تجربی را مقایسه کرد.
در برخی از مطالعات تجربی در مورد مدلهای بهینهیابی پویای تصادفی اغلب از مرحله برآورد صرف نظر کرده و از تکنیکی که اغلب به نام کالیبراسیون خوانده می شود، استفاده می شود.
حل کردن مدل بهینهیابی پویای تصادفی با بهره گرفتن از روشهای تقریب یا بهینهیابی پویا اولین گام در جهت ارزیابی تجربی این گونه مدلها تلقی می شود. گام ضروری بعدی برآورد این مدل با بهره گرفتن از برخی تکنیکهای اقتصادسنجی است. برای انجام این مرحله، برخی از روشهای تقریب بهتر از برخی دیگر هستند. در کالیبراسیون معمولاً آماره گشتاورهای (اغلب گشتاورهای مرتبه دوم) سریهای زمانی متغیرهای کلان اقتصادی با گشتاورهای حاصل از سریهای زمانی حاصل از شبیهسازی مدل مقایسه می شود. پارامترهایی که برای شبیهسازی مدل مورد استفاده قرار میگیرد معمولاً از منابع مستقلی همچون مطالعات خرد اقتصادی مختلف انتخاب میشوند. کالیبراسیون از آن جهت که پارامترهای ساختاری را به جای آنکه برآورد کند، مفروض در نظر میگیرد مورد انتقاد محققان است.
همچنین هر چند کالیبراسیون ابزار بسیار سودمندی برای فهم خصوصیات و ویژگیهای پویای مدلهای DSGE است، لیکن مزایای بسیاری برای برآورد پارامترها از طریق روشهای اقتصادسنجی ذکر می شود.
اول آن که میتوان پارامترها را با وضع قیود مدل مورد نظر برآورد کرد. این مزیت باعث می شود که دیگر مشکل ناسازگاری احتمالی فروض مدل DSGE با فروض مدلهای مطالعات خرد اقتصادی که پارامترهای مورد استفاده در کالیبراسیون از آنها اخذ می شود، وجود نداشته باشد. دوم آن که برآورد مدل DSGE این امکان را به محقق میدهد که بتواند پارامترهایی را برآورد کند که ممکن است برآورد آنها به تنهایی با بهره گرفتن از داده های جزئی[۱۹] سخت باشد. سوم آن که نااطمینانی پارامتر را میتوان به صورت صریح در تحلیل ضربه-واکنش وارد کرد. این کار را میتوان به عنوان مثال با تکنیکهای بوت استرپ[۲۰] برای ساختن فواصل اطمینان برای عکسالعمل مدل در مقابل یک شوک انجام داد. به عنوان مثال میتوان آزمون همبستگی سریالی را برای باقیماندهها انجام داد، جذر میانگین مربعات خطای[۲۱] یک مدل DSGE را با یک مدل DSGE دیگر مقایسه کرد. آزمونهای ثبات پارامترها را انجام داد یا مستقیماً برخی از فروض شناسایی مدل را آزمون کرد. تمام این کارها اطلاعات ارزشمندی را در خصوص ساخت مدلهای اقتصادی واقعگرایانهتر در اختیار ما قرار میدهد (روژه-مورسیا[۲۲]، ۲۰۰۲، ص ۱).
کاربرد کالیبراسیون نیازمند تکنیکهای برای انتخاب دقیق پارامترهای ساختاری است و همانطور که ذکر شد ایراداتی به آن وارد است. به همین دلیل میتوان به جای کالیبراسیون از تکنیکهای اقتصادسنجی برای برآورد پارامترهای مدل استفاده کرد.
پنج رویکرد برای تخمین مدلهای تعادل عمومی تصادفی پویا وجود دارد که عبارتند از: روش حداکثر راستنمایی[۲۳]، روش گشتاورهای تعمیم یافته[۲۴]، روش بیزین، روش گشتاورهای شبیهسازی شده[۲۵] و رویکرد استنباط غیرمستقیم[۲۶] که به وسیله اسمیت (۱۹۹۳)[۲۷] ارائه شده است.
۱-۶- روش گردآوری اطلاعات و داده ها
گردآوری اطلاعات بخش نظری تحقیق با مراجعه به منابع کتابخانهای و مقالات معتبر موجود در سایتهای تخصصی صورت گرفته است. در بخش تجربی اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق مراجعه به بانکهای اطلاعاتی کشور از جمله بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، مرکز آمار ایران و گزارشهای آماری مرتبط گردآوری شده است.
۱-۷- جامعه آماری، روش نمونه گیری حجم نمونه
جامعه آماری شامل داده های مربوط به تولید، حجم پول، مخارج دولتی، مالیاتها، درآمدهای نفتی، حجم سرمایه، نیروی کار، نرخ ارز حقیقی، دارایی های خارجی بانک مرکزی، مصرف و سرمایه گذاری میباشد.
۱-۸- روش تجزیه و تحلیل داده ها
ارزیابی مدل و تخمین با بهره گرفتن از برنامه داینار[۲۸] در نرمافزار متلب[۲۹] شبیهسازی و ارزیابی خواهد شد.
فصل دوم
نفت و اهمیت آن در اقتصاد ایران
۲-۱- مقدمه
قیمتهای نفت در چند سال اخیر افزایش زیادی داشته است. در حالی که در انتهای سال ۲۰۰۱، قیمت نفت اوپک[۳۰] حدود ۱۲/۲۳ دلار آمریکا برای هر بشکه بود، در سپتامبر ۲۰۱۱ به ۴۶/۱۰۷ و در سال ۲۰۱۳ به حدود ۸۷/۱۰۵ دلار آمریکا برای بشکه رسیده است. در انتهای سال ۲۰۱۴ قیمت نفت روند نزولی به خود گرفته است به طوری که متوسط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴، ۲۹/۹۶ دلار آمریکا برای هر بشکه بوده است. قیمت نفت در ابتدای سال ۲۰۱۵ نیز در ده سال اخیر به پایینترین حد خود یعنی ۲/۴۹ دلار برای هر بشکه رسیده است (نمودار ۲-۱). تغییرات در قیمتهای نفت اثر مستقیمی بر روی سطوح قیمتی اقتصاد دارد. همچنین بر تصمیمات بین دورهای مصرف، ساختار هزینه بنگاهها، تصمیمات بانک مرکزی در مورد اجرای سیاستهای پولی، تصمیمات دولت در مورد اجرای سیاستهای مالی، سیاستهای بخش خارجی اقتصاد و … تأثیرگذار است. همچنین شاخصبندی دستمزد و قیمت ممکن است اثرات شوکهای قیمت نفت بر روی متغیرهای کلان اقتصادی از جمله تورم و تولید را بیش از پیش نمایان سازد.
نمودار ۲‑۱. قیمت سبد اوپک طی دوره زمانی ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۵
منبع: اوپک
با نگاهی به کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت متوجه اهمیت و بزرگی بخش نفت در ایران خواهیم شد. نمودارهای (۲-۲) و (۲-۳) ترکیب ده تولیدکننده و صادرکننده اول جهان را در سال ۲۰۱۲ نشان میدهد. اطلاعات این دو نمودار از مدیریت اطلاعات انرژی آمریکا[۳۱] گرفته شده است. عربستان بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت میباشد. در بین ده تولیدکننده اول دنیا پنج کشور از کشورهای عضو اوپک قرار گرفتهاند که مجموعاً به اندازه ۴۳ درصد از نفت دنیا را تولید می کنند. در بین ۱۰ کشور بالای تولیدکننده نفت، سهم ایران معادل با ۶ درصد میباشد. همچنین در بین ۱۰ صادرکننده اول نفتی جهان در سال ۲۰۱۲، نه کشور آن مربوط به کشورهای عضو اوپک میباشند که مجموعاً ۷۸ درصد صادرات نفتی را بر عهده دارند که سهم ایران معادل با ۶ درصد در بین ۱۰ صادرکننده اول جهان میباشد.
نمودار ۲‑۲. ۱۰ صادر کننده اول نفتی جهان در سال ۲۰۱۲
منبع: مدیریت اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)
نمودار ۲‑۳. ۱۰ تولیدکننده اول نفتی جهان در سال ۲۰۱۲
منبع: مدیریت اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)
لذا خاورمیانه بزرگترین منطقه تولیدکننده و صادرکننده نفت خام جهان است. نزدیک به ۴۰ درصد نفت خام جهان در این منطقه تولید می شود. با این حال ذخایر این منطقه از نفت خام نسبت به دو دهه پیش کاهش یافته است. ۵ کشور دارای بزرگترین ذخایر نفتی منطقه خاورمیانه به ترتیب عربستان سعودی (۸/۱۵ درصد)، ایران (۳/۹ درصد)، عراق (۹/۸ درصد)، کویت (۶ درصد) و امارات (۸/۵ درصد) هستند. ذخایر نفتی خاورمیانه در سال ۱۹۹۳ میلادی معادل ۶/۶۳ درصد از کل ذخایر نفتی جهان بود ولی این رقم در سال ۲۰۱۳ به ۹/۴۷ درصد رسیده است[۳۲].
۲-۲- واقعیات اقتصاد ایران در بخش نفت
نمودار (۲-۴) آمارهای مربوط به تولید و صادرات نفت خام ایران را طی دوره ۱۳۵۷ الی ۱۳۸۹ نشان میدهد. همانگونه که از روی نمودار نیز مشخص است همبستگی شدیدی بین تولید نفت خام و صادرات نفت خام وجود دارد. اگر چه ایران هنوز در رتبه دوم بزرگترین تولید کننده نفت خام سازمان اوپک قرار دارد ولی تولید نفت خام ایران طی سالهای اخیر افت شدیدی داشته است.
صادرات نفت ایران نیز طی سالهای اخیر در نتیجه تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا و اتحادیه اروپا دچار افت شدیدی شده است.
نمودار ۲‑۴. تولید و صادرات نفت خام در دوره زمانی ۱۳۵۷ الی ۱۳۸۹ در ایران
منبع: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
نمودار (۲-۵) درآمدهای حاصل از صادرات نفت و درآمد ملی ایران را بر حسب میلیارد ریال نشان میدهد. همانگونه که در نمودار فوق ملاحظه می شود درآمدهای حاصل از صادرات نفت از اوایل دهه ۸۰ و با افزایش قیمت نفت خام سیر صعودی به خود گرفته است. در حال حاضر حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد درآمدهای ارزی کشور از صادرات نفت خام میباشد. به عنوان مثال در سال ۱۳۷۴ سهم درآمدهای حاصل از صادرات نفت از کل درآمدهای ارزی حدود ۷۱/۰ بوده است و در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ به ترتیب به ۷۸/۰ و ۷۲/۰ رسیده است[۳۳]. همچنین درآمدهای مالیاتی و غیرنفتی نیز عمدتاً ریشه نفتی دارند. چرا که درآمد حاصل از صادرات میعانات گازی و کالاهای پتروشیمی نیز عملاً نوعی درآمد نفتی محسوب می شود؛ لذا در صورت کاهش درآمد نفتی، درآمدهای مالیاتی نیز کاهش مییابد؛ بنابراین درآمدهای نفتی در ایران نقش مهم و اساسی در اقتصاد کشور و معیشت مردم دارد.
نمودار ۲‑۵. درآمدهای حاصل از صادرات نفتی و درآمد ملی در ایران بر حسب میلیارد ریال
منبع: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و OPEC
نمودار (۲-۶) نسبت صادرات نفتی به GDP را بر حسب درصد نشان میدهد. همانگونه که در نمودار فوق مشاهده می شود در سالهای اخیر صادرات نفتی وزنی حدود ۲۰ درصد را در GDP داشته است که نشاندهنده سهم بالای آن در GDP میباشد.
نمودار ۲‑۶. نسبت صادرات نفتی به GDP بر حسب درصد
منبع: محاسبات تحقیق
با توجه به سهم بالا و اهمیت نفت در اقتصاد ایران، در چندین دهه گذشته مباحث مربوط به نفت در اقتصاد و سیاست ایران موضوع بحثهای گسترده و مهمی بوده است. در یک سوی این بحثها دید غالب این است که نفت منابع مالی چشمگیری را برای مصرف و سرمایه گذاری در ایران به ارمغان آورده و در مقایسه با آنچه که بدون نفت احتمالاً اتفاق میافتاد، امکان رشد سریعتری را هم برای درآمد ملی و هم برای مصرف فراهم کرده است. در سوی دیگر، برخی معتقدند که ضعفهای ساختاری و نهادینه جامعه ایران موانعی برای استفاده مناسب از پتانسیل درآمدهای نفتی ایجاد و بعضاً رانتهای نفتی آن ضعفها را تشدید کرده است. در نتیجه در حالی که درآمد نفت از بعضی جهات به مصرف و تولید در ایران کمک کرده، از جهات دیگر باعث عقبماندگی اقتصادی و سیاسی شده است. گروهی از طرفداران این دیدگاه معتقدند که با کوشش جهت جبران ضعفهای ساختاری و اتخاذ سیاستهای مناسب میتوان اثر مثبت نفت بر اقتصاد ایران را تقویت کرد. ولی عده زیادی هم مشکل اصلی را وجود رانتهای نفتی میدانند. به نظر آنها، نفت در مجموع بلای بزرگی برای ایران بوده است. به خصوص، وجود منابع نفتی قدرتهای استعماری را به منطقه کشانده و انگیزه آنها را برای تسلط بر ایران تقویت کرده است. به عقیده طرفداران این دیدگاه، درآمدهای نفتی به شیوه های دیگری نیز نیروهای مولد کشور را از تلاش لازم برای توسعه صنعتی بازداشته است. مثلاً این درآمدها توجه دولت و بخش خصوصی را بیش از حد از تولید دور و به واردات معطوف کرده است[۳۴].
با وجود اهمیت فوقالعاده نفت در اقتصاد ایران، متأسفانه بیشتر بحثهای آن در سطح نظری باقی مانده و کمتر مورد بررسی تجربی قرار گرفته است. در این بخش به دنبال بررسی اهمیت نفت در اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد صادرکننده نفت هستیم.
مدیریت منابع انسانی
توسعه تکنولوژی
مشتری/تامین کننده/رابطه با شرکا
انتخاب
دسترسی
توسعه
تجمیع
مسیریابی
کارشناسی
ارتباط بازار ارتباط محصول
عملکرد
ارزش افزوده
ارزش افزوده
ارزش افزوده
ارزش افزوده
ارزش افزوده
ارزش افزوده
زیر ساخت
ارتباط
ارتباطات تکنولوژیکی
ارتباط خرید
شکل ۲‑۸زنجیره ارزش منطبق با نیازهای نشر(تیان و همکاران،۲۰۰۹)
فعالیتهای پشتیبانی:
فعالیتهای پشتیبانی به فرایندهایی که به سازمان در رسیدن به مزیت رقابتی کمک می کند،یاری می رساند.روابط بین ناشرین کتاب و مشتریان آنها،تامین کنندگان و شرکا،جنبه هایی مانند محصولات،خدمات و وفاداری را پوشش می دهد.روابط بین ناشرین و تامین کنندگان آنها بسیار مهم بوده و می تواند به عنوان یک دارایی نامحسوس برای شرکت در نظر گرفته شود.درک خواسته های مشتریان به منظور تحویل به موقع و موثر محصولات و خدمات می تواند منجر به افزایش فروش شود.(تیان و همکاران،۲۰۰۹)
توسعه ی فناوری همچنین به ناشرین کمک می کند تا به مزیت رقابتی دست یابند.فناوری می تواند به منظور کاهش هزینه های تولید به کار گرفته شود،بنابراین منجر به ارزش افزوده شود و یا تحقیق و توسعه منتج به تولید محصولات جدید شود.از نظر پورتر فناوری می تواند در هر بخی از زنجیره ارزش دخیل باشد و در صورتی که شرکت بخواهد به مزیت رقابتی دست یابد با هر تغییری در فناوری باید به بازسازی زنجیره تامین بپردازد.
فعالیتهای پردازشی:
همانطور که در شکل ۷-۲ نشان داده شد ،فعالیتهای پردازشی در صنعت نشر انتخاب،دستیابی ،توسعه،تجمیع،جستجو و اختیار را ترکیب می کنند.
-انتخاب به دریافت محتواکه حاکی از فرایند دریافت نسخه خطی از نویسنده می باشد، اشاره دارد.
-دسترسی به توسعه ی متن و طراحی کتاب اشاره دارد.این فرایند شامل ویرایش و طراحی نسخه ی کتاب برای چاپ می باشد.
-توسعه به مدیریت چرخه تولید،پیش نمایش و پرینت اشاره دارد.فرایند سند های تحلیل هزینه را ایجاد کرده و چرخه تولید محصول نهاییرا تخمین زده و تولید می کند.
-تجمیع به بازاریابی و فروش اشاره دارد.بازاریابی به منظور حصول اطمینان از اینکه محصول گروه صحیحی از مشتریان را هدف گرفته انجام می شود.آمیخته بازاریابی به منظور به کارگیری یک استراتژی موثر به کار برده می شود.در واقع فروش ها اطمینان می بابند که کتاب از طریق کانالهای توزیع صحیحی به فروش رسیده است.
-جستجو به پوشش کامل سفارشات و خدمات مشتری اشاره می کند.این وظیفه شامل مدیریت انبارها،و کانالهای چندتایی توزیع کتاب می شود.سرپرستی همه ی بازگشتی های کتاب فرایند مهمی در نشر می باشد.(گریکو،۲۰۰۵)بعد از آن خدمات فروخته شده باید رضایت مشتری را بیشینه کند.
-اختیار به حقوق،حقوق خارجی و فعالیتهای صدور مجوز اشاره دارد.
هریک از فعالیتهای مذکور در زنجیره تامین می تواند ارزش خلق کند،و تمامی جریان ارزشی به نتیجه ی عملکرد مطلوب صنعت چاپ و نشر منتهی خواهد شد.
شبکه ارزش:
شبکه ارزش میان کاربرانی که یا مستقل هستند و یا می خواهند مستقل باشند پیوند برقرار می کند.در ابتدای امر شرکت به تنهایی شبکه نیست ،اما خدمات شبکه را پشتیبانی می کند.آفوا و توکی شبکه ارزش را به عنوان توسعه مستقیم مبادله فرض می کنند.خلق ارزش منطقی یکی از روش های برقراری ارتباط با مشتریان است.منطق اصلی رابطه تعاملی واسطه گری است.(آستروالدر،۲۰۰۴)علاوه بر این آستروالدر استدلال می کند که سه فعالیت اصلی در شبکه ی ارزش عبارتند از ارتقای شبکه و مدیریت قرارداد و مدیریت قرارداد،تامین خدمات و عملیات زیر ساخت شبکه .
-ارتقا شبکه و مدیریت قرارداد:فعالیتهای مرتبط با شناسایی مشتریان بالقوه شبکه،انتخاب مشتری و شروع،مدیریت،و فسخ قراردادهای مربوط به شارژ و ارائه خدمات.
- ارائه خدمات: فعالیت های مرتبط با استقرار، نگهداری، و خاتمه دادن به ارتباط بین مشتریان و شارژ برای ارزش دریافت شده.لینکها می تواند مانند تلفن به صورت همزمان و یا مانند خدمات پست الکترونیکی یا بانکی به صورت غیر همزمان،باشد. محاسبات حساب کاربر نیاز به اندازه گیری استفاده مشتریان از ظرفیت شبکه هم از نظر حجم و هم از نظر زمان دارد.
۳-۱۰-۲. سازگاری درونی سنجهها
سازگاری درونی سنجهها شاخصی است از تجانس بندها در سنجه که مفهوم را انعکاس میدهند. به عبارت دیگر ، بندها باید با همدیگر به عنوان یک مجموعه عمل کنند وبه طور مستقل مفهوم یکسانی را اندازه گیری کنند به گونهای که پاسخ دهندگان معنای کلی یکسانی را برای هر یک از مؤلفهها قایل شوند. سازگاری میتواند از طریق روائی دونیمه کردن مجموعه سوالهای پرسشنامه یا سنجه و روائی سازگاری بین خود سوالها یا طبقات، آزمون شود.
ضریب آلفای کرونباخ نوعی ضریب پایایی است که نشان میدهد چگونه اجزاء در یک مجموعه ، به نحو مناسب به یکدیگر همبسته شدهاند. آلفای کرونباخ در قالب میانگین همبستگیای درونی میان اجزاء سنجش کننده مفهوم محاسبه میشود (همان، :۳۱۸).
فرمول مورد استفاده برای محاسبه آلفای کرونباخ:
k: تعداد گویههای پرسشنامه
: واریانس هر سوال
: واریانس مجموعه سوالات
داده های پرسشنامه پس از توزیع در بین جامعه آماری و وارد نمودن اطلاعات آن در نرم افزارSPSS نسخه ۱۸ ، ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) محاسبه گردید.
در تحقیقات علمی پرسشنامهای، اعتبارهای کمتر از ۶/۰، معمولاً ضعیف تلقی میشود، دامنه ۷/۰ قابل قبول و بیش از ۸/۰ خوب تلقی میشود. البته هر چه ضریب اعتبار به عدد یک نزدیکتر شود بهتر است (سکاران، ۱۳۸۰،ص ۳۸۵).
در تحقیق مورد نظر به کمک روش آلفای کرونباخ برای ۲۴ فرضیه پرسشنامه بازارگرایی، مقدار آلفای کرونباخ ۹/۰ بدست آمد که نشان دهنده اعتبار بسیار بالای پرسشنامه میباشد.
جدول۳-۳: مقدارضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه بازارگرایی اسلاتر و نارور
ضریب آلفای کرونباخ | تعدادسوالات |
۹/۰ | ۲۴ |
برای پرسشنامه نوآوری خدمات نیز مقدار ضریب آلفای کرونباخ ۱۷ فرضیه پرسشنامه نوآوری خدمات ۸۲۲/۰ بدست آمد.
جدول۳-۴: مقدارضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه نوآوری خدمات
ضریب آلفای کرونباخ | تعداد سوالات |
۸۲۲/۰ | ۱۷ |
۳-۱۱. روایی[۶۴]
روایی ، قدرت یک وسیله سنجش در پیشبینی و اندازه گیری چیزی است که برای سنجش و برآورد آن طراحی شده است. برای وضوح موضوع ، میتوان آزمونهای روایی را تحت سه عنوان کلی گروهبندی کرد:
۳- ۱۱- ۱. روایی محتوا:
روایی محتوا ایجاد اطمینان میکند که همه ابعاد و مؤلفه هایی که میتوانند مفهوم مورد نظر ما راانعکاس دهند درآن سنجه وجود دارد. هر چه وجود این ابعاد و مؤلفهها در سنجه جهت انعکاس مفهوم ، بیشتر باشد ،روایی محتوی بیشتر میشود.
پرسشنامه مورد استفاده در تحقیق حاضر از بعد محتوا، روائی خوبی داشته است.
۳- ۱۱- ۲. روائی وابسته به معیار:
روائی وابسته به معیار وقتی ایجاد میشود که سنجه مورد نظر، افراد را بر اساس معیاری که انتظار پیش بینی آنها میرود ، متمایز سازد.
۳- ۱۱- ۳. روائی سازه ( مفهومی):
روایی سازه مشخص میکند که نتایج بدست آمده از کاربرد سنجهها تا چه حدی با تئوریهای که آزمون بر اساس آن طراحی شده ، سازگاری دارد.
از این جنبه نیز(با توجه به نتایج بدست آمده که در فصلهای بعدی بیان میشود )، پرسشنامه دارای روائی نسبتاً خوبی بوده است.
۳-۱۲.آزمون فرض نرمال بودن متغیرها:
زمان (t)
مقطع (i)
۱
۲
T
۱=i
۱
۲
T
۲=i
۱
۲
T
n=i
جدول ۳-۶ نحوه وارد کردن اطلاعات در روش پانل حالت اول
۳-۵-۳- پانل دیتا[۲۷۴]
در آمار و اقتصاد سنجی، مجموعه دادههای پانلی شامل مشاهداتی برای چندین بخش(خانوار، بنگاه و…) میباشند که در طی زمانهای مختلف جمع آوری شدهاند. یعنی یک مدل دادههای پانل حاوی اطلاعاتی در زمان و مکان است که شامل N مؤلفه در T دوره زمانی میباشد.
اگر تعداد مشاهدات زمانی برای تمام مؤلفههای موجود در پانل یکسان باشد، به آن پانل متوازن[۲۷۵] گفته میشود. اما در صورتی که مشاهدات مفقودهای برای تعدادی از مؤلفهها وجود داشته باشد، پانل را نامتوازن مینامیم.
۳-۵-۳-۱- مزایای دادههای پانل
طبق اصل جامعیت آماری ما باید از همه اطلاعات در دسترس برای انجام رگرسیون استفاده نمایید. استفاده از دادههای پانل باعث میشود حجم نمونه بسیار بیشتر شود. این دادهها مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه که روش جمع آوری دادههای آنها منظم نیست کاربرد بیشتری دارد. استفاده از دادههای پانل مزایای دارد که چند مورد آن به شرح زیر است :
کاهش هم خطی موجود بین متغیرها: زیرا یکی از روشهای کاهش هم خطی افزایش حجم نمونه است که با توجه به اینکه در دادههای پانل حجم نمونه زیاد میشود ممکن است هم خطی کاهش یابد.
افزایش واریانس متغیرها که منجر به کاهش واریانس پارامترهای برآوردی میشود.
خلاصی از بسیاری از متغیرهای غیرقابل مشاهده بدون اینکه مشکل زیادی به وجود آید. این ویژگی یکی از ویژگیهای جالب مدلهای پانل دیتا است. با وجود مزایای زیادی که دادههای پانل دارد اگر فردی که تجربه و آشنایی کافی با پانل دیتا ندارد به استفاده از این داده ها همت گمارد احتمالاً نتایج غلط و عجیبی خواهد گرفت. غالباً بسیاری از دانشجویان و اساتیدی که از دادههای پانل استفاده میکنند و از ادبیات دادههای پانل اطلاع ندارند بسیار سطحی به برآورد مدل میپردازند .
مخصوصاً عدم لحاظ تمام ناهمگنیها باعث برآوردهای تورش دار و ناسازگار خواهد شد. در بسیاری از تحقیقات داخلی که از دادههای پانل استفاده نمودهاند تنها به آزمون چاو[۲۷۶] و آزمون هاسمن بسنده نمودهاند که این آزمونها قطعاً جهت دستیابی به نتایج صحیح کافی نیست . محققی که از دادههای پانل استفاده می کند ابتدا باید با توجه نوع پانل (میکرو یا ماکرو) مسائلی که در هرکدام ممکن است اتفاق افتد را مورد بررسی قرار دهد. مسائل عمدهای که در دادههای ماکرو پانل اتفاق میافتد عبارتاند از: غیر ایستایی، هم جمعی، شکست ساختاری و همبستگی بین مقاطع در میکرو پانل معمولاً خطای اندازهگیری ،اثر ثابت و اثر تصادفی مطرح میشود. در میکرو پانل اگر یک قسمت خاص را مورد توجه قرار دهیم مدل اثر ثابت مناسبتر خواهد بود . اما اگر در موقعی که تعداد مقاطع زیاد و تعداد سالها کم باشد از مدل اثر ثابت استفاده نماییم درجه آزادی زیادی از دست میرود. آزمون چاو که به وسیله بسیاری از محققان استفاده میشود وجود اثر ثابت را در مقابل پولینگ تست می کند. حال سؤال این است که اگر اثر تصادفی در متغیرهای وجود داشته باشد آیا آزمون چاو معتبر است. به آسانی میتوان اثبات نمود که در این حالت آزمون چاو اعتبار لازم را نخواهد داشت، همچنین در خصوص وجود مشکل ناهمسانی واریانس و خودهمبستگی در دادههای پانل باید گفت چنانچه تعداد سالها بیشتر از مقاطع باشد مشکل خودهمبستگی و چنانچه تعداد مقاطع بیشتر از سالها باشد مسئله ناهمسانی مورد انتظار است.
۳-۵-۳-۲- مدل اثرات ثابت
در این مدل هر یک از مولفهها یک مقدار ثابت مخصوص به خود دارد و به دلیل آنکه برای کار کردن با هر یک از این مقادیر ثابت، یک متغیر مجازی در نظر گرفته می شود، تخمین زن اثرات ثابت، تخمین زن متغیرهای مجازی حداقل مربعات(LSDV) نیز نامیده می شود. این مدل را می توان به شکل زیر نوشت:
(۳-۳۶)
که در آن D ماتریس متغیرهای مجازی با ابعاد NT*N و X ماتریس متغیرهای توضیحی با ابعاد NT*k و β نیز ماتریس ضرایب با ابعاد k*1 می باشند.
مدل اخیر یک مدل رگرسیونی کلاسیک بوده و هیچ شرط جدیدی برای تجزیه و تحلیل آن لازم نیست و می توان مدل را با بهره گرفتن از OLS برآورد کرد.
مزیت مدل با اثرات ثابت این است که می تواند اثراتی را که در هر یک از مؤلفهها متفاوت است ولی در طول زمان تغییر نمیکند، نشان دهد. البته پس از تشکیل مدل دیگر نمی توان به آن متغیری افزود که در طول زمان تغییر نکند، چرا که با اثرات ثابت موجود همخطی کامل پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر عیب چنین مدلی این است که در آن باید برای هریک از متغیرهای مجازی یک ضریب و در مجموع N ضریب تخمین زد. این امر هنگامی که تعداد مؤلفهها یعنی N خیلی زیاد باشد، که معمولاً نیز چنین است، مسئله ساز خواهد شد.
برای برطرف کردن این مشکل یک راه آن است که میانگین زمانی هر یک از متغیرها را از مقدار اصلی آنها کم کنیم. با این کار به مدلی می رسیم که فاقد عرض از مبدأ خواهد بود و می توانیم روش حداقل مربعات معمولی رابرای آن اجرا کنیم. روش دیگر آن است که تفاضل مرتبه اول متغیرها را به جای آنها در مدل به کار ببریم. در این صورت نیز عرض از مبدأ از مدل حذف میشود و مشکل تعداد زیاد پارامترها برای تخمین نیز برطرف می گردد.
۳-۵-۳-۳- روش پانل پویای گشتاورهای تعمیم یافته
استفاده از فرم ها مصالح ساختمانی که برای جمعیت های آسیب پذیر غیر عادی نیستند ؛
مکان یابی مجموعه های مسکونی در مناطق « سازگار با محیط اطراف » که در آن ساکنین احساس تهدید نکنند.
مورد اول می تواند با بهره گرفتن از موانع نمادین ، مثل بافت سطوح ، پله ها ، تابلوهای روشن ، و برجستگی ها یا با موانع واقعی به وجود آید . ایجاد این عرصه ها روشی موثر است ، زیرا در مجموعه های مسکونی زیر تقسیماتی را ایجاد می کند که هر کدام می توانند علایق خاص مردم را برآورده سازند. مورد دوم وقتی تامین می شود که مردم محوطه های عمومی و نیمه عمومی محیط مسکونی را مکان فعالیت های روزمره خود بدانند (Jacobos 1961, Angel 1968, Newmen 1972). این نگرش امکان وقوع رفتارهای ضداجتماعی پنهان را نیز تقلیل می دهد. مورد سوم وقتی عملی می شود که فرم های ساختمانی ، برنامه ریزی محوطه ، و مصالح ساختمانی طبق پیش بینی مدل های نظریه ی تعادل برای مردم مفهومی مثبت پیدا کنند (Heider 1946). مورد چهارم منابع ضداجتماعی رفتار را تقلیل می دهد . باید توجه داشت که طرح کالبدی محیط نمی تواند به وجود آورنده یا مانع فعالیت های خلاف باشد ، ریشه فعالیت های جنایی در ساختار فرهنگی و محیط هر جامعه است .
عوامل مؤثر در تبدیل عرصه ها به قلمرو و مقر رفتاری در بهبود کاربری محیط |
گستردگی دید به اطراف (دید و منظر) امکانات مناسب (نیمکت، صندلی و میز، نورپردازی، آبنما، سایه درختان، زمین مسطح برای پیاده روی و …) امنیت بالا نظارت نگهبانان و کاربران انعطاف پذیری محیط (امکان جابجایی نیمکتها) دنج بودن استفاده مستمر وجود فضای کافی جهت فعالیت خاص و … |
مرز ویژگی مهمی میتواند داشته باشد یعنی گاهی میتواند محرک و مشوق نفوذپذیری و برقراری رابطه اجتماعی قرار گیرد. در طراحی محدودههای فضایی میتوان با ایجاد اتصال بین دو قلمرو، به رابطه دو سویه اجتماعی و سرزندگی در فضاهای جمعی بها داد. تبیین محدودههای فضایی مانند آنچه که توسط کلنادها (پیادهروهای مسقف با ردیف ستونها در جوار خیابانها و میادین مثالی عالی برای این نوع طراحی است) و ایوانها صورت میگیرد میتواند رابطه دو سویه بین عرصههای عمومی و خصوصی را تقویت کرده و مرز بین این دو خود به وسیلهای برای برقراری ارتباطات تبدیل شود. (مدنی پور، ۱۳۸۹: ۸۳)
با افزایش کنترل قلمرو مکانی، احساس امنیت افزایش پیدا می کند. در نتیجه شرایط بهتری جهت استفاده مستمر از عرصه های گروهی فراهم می آید که تأثیری مستقیم بر تعاملات اجتماعی مثبت در میان ساکنان مجتمع های مسکونی دارد.
۳-۳-۴-۳- عرصه های اجتماع پذیر و اجتماع گریز
استفاده از واژههای اجتماعپذیر یا اجتماع دوست و گرد هم آورنده و اجتماع گریز یا پراکنده کننده، بیانگر کیفیات فضاییای در معماری است که مردم را دور هم جمع میآورند یا از هم دور میکنند. در سازماندهی اجتماع پذیز امکان تماس چهره به چهره وجود دارد و فاصله ی فضاهای نشستن در حد فاصله های اجتماعی ـ مشورتی است. (Argylr and Dean, 1965) سازماندهی اجتماع گریز موجب خودداری از تعامل اجتماعی می شود. نیمکت های پشت به پشت مثالی از سازماندهی اجتماع گریز هستند. . ادوارد ت. هال معتقد است، فضای اجتماعگریز در یک فرهنگ، ممکن است اجتماعپذیر در فرهنگ دیگری باشد. فضای اجتماعگریز ضرورتاً فضای بدی نیست، همینطور فضای اجتماعپذیر نیز همیشه به کلی خوب نیست. آنچه مطلوب است آنست که تنوعی از فضاهای مختلف وجود داشته باشد و افراد براساس نیاز و حالت، بتوانند درگیر این فضاها شوند (هال، ۱۳۷۶).
در طراحی محوطه های باز نیز از این شیوه ها استفاده شده است . در مکان های عمومی یا شبه عمومی گاه فضاها اجتماع پذیرند و ملاقات های مردم را میسر می سازند و گاه اجتماع گریزند و هیچ فضای تجمعی در آنها در نظر گرفته نشده است. موضعگیریهای نظری در این خصوص را میتوان در رویکردهای اختیارگرایی، امکانگرایی، احتمالگرایی و جبرگرایی، خلاصه نمود (Rapoport, 1977).
نوع احساس حضور در فضا اگر مثبت باشد و باعث رضایتمندی گردد، باعث میگردد اولاً شخص در فضا بیشتر توقف داشته باشد، و دوم آنکه، تمایلش به برقراری تعاملات بین فردی و فرافردی افزایش یابد. افرادی که در یک فضای عمومی معماری احساس ازدحام مینمایند، نشانگر نیاز به خلوت جویی آنها میباشد. یعنی فضای خلوت کافی برای تجدید قوا و بدست آوردن انرژی دوباره برای برقراری تعاملات اجتماعی، به اندازه مورد نیاز، مهیا نیست. چنین استفاده کنندگانی، بواسطه این احساس منفی حضور در فضا، تمایلشان به برقراری روابط اجتماعی بین فردی و فرافردی با دیگران به شدت کاهش مییابد. بنابراین اجتماعپذیری فضا کاهش خواهد یافت.
اجتماع پذیری فضاهای عمومی موجب: توسعه دوستیها و برقراری پیوندهای پایدار، افزایش احساس تعلق بالا رفتن رشد فردی، اجتماعی شدن، از خود بیگانگی کمتر و اعتماد به نفس بیشتر، ایجاد خاطرههای بیادماندنی و بالاخره در احساس روانی امنیت مؤثر هستند.
۳-۳-۴-۴- اهمیت خلوت و حریم در افزایش تعاملات اجتماعی
سرچ چرمایف و کریستوفر الکساندر، “خلوت و تعامل اجتماعی” را از مفاهیم مرتبط و نزدیک به هم میدانند (چرمایف و الکساندر، ۱۳۷۱). در تعاریف مربوط به خلوت یک ویژگی مشترک وجود دارد. نکته ی اسلی این تعاریف، توانایی کنترل افراد یا گروه ها بر تعامل دیداری، شنیداری و بویایی با دیگران است. برای مثال، راپاپورت (۱۹۷۷) خلوت را « توانایی کنترل تعامل اجتماعی، حق انتخاب و امکان تعامل اجتماعی دلخواه فرد» تعریف کرده است.
یکی از راه هایی که محیط می تواند مستقیماً بر احساس داشتن حریم تأثیر گذارد ، افزایش یا کاهش احساس دیدن و دیده شدن است. در اینجا منظور کاهش یا افزایش مزاحمت بصری است. یعنی این که اگر امکان دیده شدن همان فرد کماکان باقی باشد، احساس داشتن حریم دشوارتر بدست می آید. جالب این که برخی پژوهش ها نشان داده که فقدان حریم شنیداری گاهی از فقدان حریم دیداری هم عذاب آورتر است. ما خصوصاً در محیط هایی دچار ناراحتی و عذاب می شویم که امکان شنیده شدن مکالمات خصوصی مان وجود داشته باشد. (Sundstron ، ۱۹۹۴ ). بنابراین وقتی محیط فاقد حریم لازم برای استفاده کنندگانش باشد، امکان استفاده از آن کاهش می یابد.
بسیاری از رفتارهای انسانی با توجه به حریم دیگران شکل می گیرد. حریم شخصی به عنوان ویژگی های ذاتی فرهنگ ایرانی مشهود است.( Ramezani & Hamidi, 2010) به عنوان مثال در شرایط عادی اگر کسی بر روی نیمکت نشسته باشد، نفر بعدی در صورت وجود نیمکت خالی، نیکمت اشغال شده را به نفر اول واگذار می کند و در شرایطی که ناچار به نشستن بر روی آن باشد، از شخص اول بیشترین فاصله را می گیرد تا حریم خود و دیگری را حتی الامکان از تعرض مصون دارد. از آنجایی که حریم ها در ارتباط میان انسان ها تعریف می شوند ، در مواردی که فرهنگ بر این رابطه اثر می گذارد، به شدت متأثر از فرهنگ است. استفاده از دیوار، پرده و نشانه گذاری های نمادین و واقعی برای تعیین قلمرو مکانی و فاصله ها، همگی روش هایی برای تامین خلوت هستند که تا حدودی تحت کنترل طراحان محیط می باشند.
خلوت بیش از اندازه به احساس انزوای اجتماعی ، و خلوت کم به احساس ذهنی اذحام منجر می شود (آلتمن، ۱۳۸۲) . ازدحام به دلیل محدود ساختن استقلال فردی و بیان فردی موجب فشار عصبی می شود و زمینه های برقراری ارتباط دلخواه را مشکل می کند. ازدحام با تراکم جمعیتی که معمولا با میزان جمعیت در واحد سطح ( مثل نفر در هکتار) اندازه گیری می شود متفاوت است. ازدحام با احساس عدم کنترل بر محیط همراه است ؛ و تحت تاثیر ادراک فرد از میزان کنترلی است که دیگران بر مزاحمت دارند (Rapoport, 1977)
جدول۳: تمایل ساکنین به استفاده از عرصه با توجه به میزان محرمیت
درصد تمایل | اشراف | تعامل محرمیت و اشراف | محرمیت | جمع درصدها |
خانواده | ۲۵٫۱ | ۶۳٫۷ | ۱۱٫۲ |