۲- حافظۀ کاری
حافظۀ کاری یا کوتاه مدت، ساختار اولیه ای است که اطلاعات ورودی از حافظۀ حسی را پردازش می کند در عین حال، اطلاعات تثبیت شده در حافظۀ درازمدت نیز برای مورد استفاده قرار گرفتن، ابتدا وارد حافظۀ کاری می شوند و سپس به اندام های حرکتی منتقل می گردند. ویژگی های حافظۀ کاری در هنگام مواجهه با اطلاعات جدیدی که از محیط نشأت می گیرند به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته اند. حافظۀ کاری، دو ویژگی برجسته و از بسیاری جهات شگفت انگیز دارد که برای هر کسی که به مطالب طراحی آموزشی علاقه مند است، مهم می باشند. اولین ویژگی حافظۀ کاری در هنگام سروکار داشتن با اطلاعات جدید این است که از لحاظ ظرفیت بسیار محدود است (کوان[۸۵]، ۲۰۰۱: میلر[۸۶]، ۱۹۵۶) ویژگی دوم حافظۀ کاری این است که از لحاظ مدت زمان نگهداری اطلاعات هم بسیار محدود است (پیترسون و پیتر سون[۸۷]، ۱۹۵۹).
در هر مرحله، فقط تعداد بسیار محدودی از اقلام یا عناصر اطلاعاتی در حافظۀ کاری قابل پردازش می باشند. در حالی که توافق کلی در این رابطه که حافظۀ کاری در هنگام مواجهه با اطلاعات جدید از لحاظ گنجایش بسیار محدود است، وجود دارد، اما، مقدار دقیق این گنجایش محل بحث است. میلر (۱۹۵۶) پیشنهاد داد که ظرفیت حافظۀ کاری حدوداً هفت مورد است، اما اخیراً کوان (۲۰۰۱) پیشنهاد داده است، که چهار مورد رقم صحیح تری می باشد. در هر صورت و به رغم تفاوت این اعداد، آنچه مهم است، این است که حافظۀ کاری شدیداً در توانایی ذخیره کردن اطلاعات، محدودیت دارد.
در متون آموزشی، ما معمولاً از حافظۀ کاری برای ذخیرۀ دائمی کلمات، ارقام یا حروف، استفاده نمی کنیم، در عوض، حافظۀ کاری برای پردازش این موارد، در زمانی که پردازش نیاز به سازماندهی، ترکیب، مقایسه یا اداره کردن موارد اطلاعاتی دارد، استفاده می شود. تنها ذخیره کردنی که معمولاً لازم است حافظه کاری انجام دهد، ذخیرۀ محصولات واسطه ایِ عملیات شناختی برای حفاظت و نگهداری آنها، می باشد. به همین دلیل حافظۀ کاری علاوه بر کاربرد اولیۀ پردازنده ای خود، کاربرد ذخیره کردنی نیز دارد. از طرف دیگر، اطلاعات در حافظۀ کاری از طریق دو کانال مجزا پردازش می شود (کانال های دیداری و شنیداری) و هر کانال می تواند در یک واحد زمانی مشخص تعداد محدودی اطلاعات را پردازش کند. این دو کاناله بودن، ظرفیت حافظه کاری را دو برابر می کند.
ممکن است که ما در مقایسه با توان ذخیره ای مان، قادر باشیم موارد بسیار کمتری را پردازش کنیم، بسته به ماهیت و نوع پردازش، در یک زمان معین بیشتر از ۲ ± ۵ مورد از اطلاعات جدید نمی توانند توسط حافظۀ کاری پردازش شوند. اگر لازم باشد که در یک زمان محدود موارد بیشتری از اطلاعات جدید را پردازش کنیم، سیستم پردازشگر حافظۀ کاری ما از کار خواهد افتاد. در هنگام پردازش اطاعات جدید، ظرفیت حافظۀ کاری بسیار محدود می باشد.
بیشتر ما از طریق تجربه های شخصی مان از محدودیت های ذخیره ای حافظۀ کاری خود آگاهیم. برای مثال می دانیم که اگر بخواهیم عددی مانند یک شماره تلفن را که بیشتر از ۲ ± ۷ رقم دارد به یاد آوریم، بعید است که قادر به انجام آن باشیم و نیاز داریم که حداقل یک بار در هنگام تماس گرفتن به شمارۀ مربوط نگاه کنیم. ممکن است کمتر آگاه باشیم که اگر در فهم یک توضیح یا حل مسئله ای دشوار مشکل داریم، دلیل اش همان محدودیت های پردازشی حافظۀ کاری می باشد. این محدودیت های پردازشی باید در هنگام طراحی هر نوع متن آموزشی، از جمله چند رسانه ای های آموزشی، مورد توجه قرار بگیرند.
همانطور که اشاره شد، محدودیت های حافظۀ کاری فقط محدود به ظرفیت آن نمی باشد. حافظۀ کاری از لحاظ مدت زمان بقا نیز محدودیت دارد. محدودیت های زمانی حافظۀ کاری توسط پیترسون و پیترسون (۱۹۵۹) مورد مطالعه قرار گرفتند. اکثر اطلاعات جدید فقط می توانند برای چند ثانیه (حدود ۲۰ ثانیه) در حافظۀ کاری نگهداری شوند. البته می توانیم از طریق تمرین تا حدودی از محو شدن اطلاعات جلوگیری کنیم. اگر بتوانیم مطالب جدید را تکرار کنیم، آنها تازه شده و می توانند برای همیشه در حافظۀ درازمدت نگهداری شوند.
محدودیت های گنجایشی و زمانی حافظۀ کاری فقط در ارتباط با اطلاعات جدید به دست آمده از محیط توسط حافظه حسی و انتقال آنها به حافظۀ بلند مدت، کاربرد دارند. این محدودیت ها شامل اطلاعات آشنای وارد شده از حافظۀ بلند مدتمان نمی شوند. حافظۀ کاری در هنگام مواجهه با اطلاعات قدیمی آشنا و اطلاعات جدید نا آشنا، ویژگی های کاملاً متفاوتی را بروز می دهد.
در حافظۀ کاری نیز، بخش زیادی از اطلاعات وارد شده به آن دچار فراموشی می شود و بخش کوچکی از آن اطلاعات، یعنی آنچه که مورد تکرار قرار گرفته و با اطلاعات قبلی موجود در ذهن مرتبط شده اند به حافظۀ درازمدت منتقل می شوند. برای پیشگیری از سنگینی بار حافظۀ فعال، بهتر است که:
۱- تا حد امکان، اطلاعات نامربوط را حذف و مطالب را خلاصه کنیم.
۲- محتوای آموزش را به قطعه ها یا گروه های کوچک و قابل مدیریت تقسیم کنیم.
۳- برای یادگیرنده شرایطی را فراهم کنیم تا بتواند مطالب را به جای مورد های مجزا، در دسته ها و گروه های منسجم مطالعه کند.
۴- با تمرین های مناسب و معنادار کمک کنیم تا مطالب از حافظۀ فعال وارد حافظۀ درازمدت شود. به این ترتیب، فضای کاری حافظۀ فعال خالی شده و آمادۀ پذیرش مطالب جدید شود (امیرتیموری، ۱۳۹۰).
معماری شناختی، به ما می گوید که برای پردازش اطلاعات جدید، حافظۀ کاری با گنجایش و مدت زمان محدود آن، درگیر می شود. در حالی که پردازش اطلاعات آشنا با حافظۀ درازمدت، که از نظر گنجایش و مدت زمان نامحدود است، مرتبط می باشد. توصیه های آموزشی، محدودیت های حافظۀ کاری را در نظر می گیرند تا اطلاعات به طور اثربخشی در حافظۀ بلند مدت ذخیره شوند. هنگامی که اطلاعات مناسب در حافظۀ بلند مدت ذخیره می شوند، و به عبارت دیگر، یادگیری حاصل می شود، محدودیت گنجایش و مدت زمان حافظۀ کاری تحت تأثیر قرار می گیرد. یادگیری وظایفی که پیش از این غیر ممکن یا حتی غیر قابل تصور بودند، به طور ناباوری می توانند آسان شوند. از این روی، هدف طراحی آموزشی، تسهیل اکتساب دانش در حافظه بلند مدت، از طریق حافظۀ کاری است. ویژگی های حافظه کاری می تواند راهبردهایی را در طراحی آموزشی فراهم آورد.
۳- حافظۀ بلند مدت
حافظۀ بلند مدت، حافظۀ تمام عمر ماست.این حافظه تمام آنچه را که در طول زندگی یاد می گیریم در خود جای می دهد. اطلاعات رسیده از محیط به مخزن حسی اگر مورد توجه قرار گیرند به حافظۀ کاری انتقال می یابند، و اطلاعات رسیده به این حافظۀ نیز اگر تکرار و مرور شوند و با اطلاعات قبلاً آموخته شده مرتبط گردند به حافظۀ درازمدت انتقال می یابند.
یاد آوری، توانمندی ذهنی مرتبط با حافظۀ درازمدت می باشد و عبارت است از: بازیابی اطلاعات از حافظۀ درازمدت و انتقال مجدد آن به حافظۀ کاری برای استفاده. فراموشی را اختلال در این فرایند، یعنی ناتوانی از به یادآوری اطلاعاتی که زمانی در دسترس بوده اند، می دانیم. هرچه اطلاعات سازمان یافته تر، معنی دارتر و با سایر اطلاعات موجود در مخزن حافظۀ درازمدت مرتبط تر باشد، بهتر تثبیت شده و در وقت نیاز سریع تر یادآوری می شود (امیرتیموری، ۱۳۹۰).
کارکرد حافظه بلند مدت در شناخت، به عنوان یک مخزن عظیم برای اطلاعات می باشد. بخش عمدۀ فعالیت های عادی روزمرۀ ما آشنا هستند. وقتی می گوییم که چیزی “آشنا است” منظورمان این است که مبتنی بر و مرتبط با اطلاعات حافظه بلند مدت، است. این اطلاعات، این امکان را به ما می دهند که به فعالیت هایی از شناسایی خودکار تعداد زیادی از اشیایی که لحظه به لحظه می بینیم گرفته، تا برنامه ریزی کردن فعالیت های روزانۀ خود بپردازیم. همگی این فعالیت ها وابسته به یک پایگاه دانش عظیم و سازمان یافته است که در حافظه بلند مدت نگهداری می شود.
می توان گفت که بخش زیادی از اطلاعات ذخیره شده در حافظۀ بلند مدت متشکل از دانش اولیه می باشد. ما تکامل یافته ایم تا مقادیری انبوه از دانش اولیه را کسب کنیم تا زنده بمانیم و در جهان کار کنیم. برای مثال وقتی که ما گوش کرده و صحبت می کنیم، بیشتر جنبه های فیزیکی و اجتماعی فعالیت هایمان مبتنی بر یک مخزن عظیم از دانش اولیه است که در حافظه بلند مدتمان نگهداری می شود. بسیاری از این فعالیت ها را می توان بدون نیاز به دورۀ آموزشی خاص یادگرفت.
معماری شناختی انسان می تواند برای توجیه عملکرد خط مشی های آموزشی نیز استفاده شود، در غیر این صورت با مشکل های اساسی در فهم خط مشی های آموزشی مواجه می شویم. ساختارهایی که چارچوب معماری شناختی انسان را تشکیل می دهند، زمینه ای را برای کار طراحان آموزشی، پژوهشگران، برنامه ریزان و معلمان حرفه ای فراهم می آورند. این ساختارها به ما اجازه می دهند که، موضوعات طراحی آموزشی را بفهمیم. در عین حال، می توانیم برای مطرح نمودن نظریه های آموزشی از دانش خود در زمینه معماری شناختی انسان استفاده کنیم. همانطور که اشاره شد، منظور از معماری شناختی انسان، همان ساختار شناخت انسان، شامل نظام حافظه ای و هر آنچه مربوط به فرایند ذخیره و به یاد سپاری اطلاعات است می باشد. در ادامه بحث دربارۀ، پنج اصل پردازش اطلاعات گفتگو خواهیم کرد.
اصول پردازش اطلاعات
طبیعت شامل سامانه های پردازش اطلاعات[۸۸] فراوانی می باشد. هر موجود زنده برای بقاء وابسته به یک سامانه پردازش اطلاعاتی است که امکان کار با انواع دانشی را که جاندار در محیط طبیعی اش با آنها سروکار دارد به وی می دهد. این سامانه های پردازش اطلاعات، از لحاظ پیچیدگی و کمال با یکدیگر متفاوت اند و در اشکال نسبتاً ساده تا کاملاً پیچیده وجود دارند. ما با پیچیده ترین و تکامل یافته ترین این سامانه ها، یعنی با سامانه تکامل زیستی و شناخت انسانی سروکار داریم. این سامانه های طبیعی و تکامل یافتۀ پردازش اطلاعات چندین ویژگی دارد: ۱- به منظور انطباق با محیط های گوناگون قادر به تولید اطلاعات جدید می باشند. ۲- پس از تولید و کسب اطمینان از اثربخشی اطلاعات جدید، می توانند آنها را برای استفادۀ بعدی به یاد آورند و یا در صورت اثربخش نبودن، آنها را حذف و فراموش کنند. ۳- می توانند از اطلاعات ذخیره شده برای کنترل فعالیت هایشان استفاده کنند. ۴- می توانند اطلاعات اثربخش و مفید را بین دیگران منتشر کنند.
یک سامانه تکامل یافتۀ طبیعی پردازش اطلاعات باید واجد ویژگی های ذکر شده باشد. بدیهی است که این ویژگی ها در زمینه شناخت انسان نیز کاربرد دارند. ما اطلاعات جدید خلق می کنیم، رویه هایی برای یادآوری این اطلاعات داریم که می توانیم از آن ها برای کنترل فعالیت هایمان استفاده کنیم و قادریم که اطلاعات را انتشار دهیم. از آنجا که هم شناخت انسان و هم تکامل زیستی، سامانه های تکامل یافتۀ طبیعی پردازش اطلاعات اند که به تولید، انتشار و استفاده از اطلاعات می پردازند، احتمالاً می توانیم فرض کنیم که هر دو به تشکیلات بنیادی پردازش اطلاعات یکسانی وابسته باشند. عمل این تشکیلات بر اساس مجموعه ای از اصول است.
این اصول، به شکلها و اسامی گوناگونی مطرح شده اند، اما در این پژوهش پنج اصل اساسی مورد بحث ما قرار خواهند گرفت: اصل ذخیرۀ اطلاعات[۸۹]، اصل تقلید و سازماندهی مجدد[۹۰]، اصل تکوین تصادفی[۹۱]، اصل تغییرات محدود[۹۲] و اصل ارتباط و سازماندهی محیطی[۹۳]. این اصول، تکامل زیستی شناخت انسان را مورد تأکید قرار می دهند و در نتیجه شناخت انسان به عنوان، نمونه و نمودی از تکامل زیستی تلقی می شود. استفاده از این اصول در شناخت انسان، برای ما معماری شناختی ای را فراهم می آورد که بایدهای آن از قبل در علوم زیستی تکاملی به عنوان یک سامانه طبیعی و یکپارچۀ پردازش اطلاعات بنا نهاده شده است (سوئلر، آیرز و کالیوگا[۹۴]، ۲۰۱۱).
۱- اصل ذخیرۀ اطلاعات
این اصل از معماری شناختی انسان به اهمیت حافظۀ بلند مدت در ذخیره کردن و نگهداری اطلاعات در آن می پردازد. نقش حافظه بلند مدت در یادگیری و حل مسأله، از نظر آموزشی برای ما اهمیت دارد. هدف آموزش افزایش کمی و کیفی دانش ذخیره شده در حافظه بلند مدت است. اگر هیچ تغییری در حافظه بلند مدت صورت نگیرد بدین معنا خواهد بود که هیچ چیزی یاد گرفته نشده است.
مطابق با این اصل دانش در حافظۀ درازمدت به شکل طرحواره هائی[۹۵] ذخیره می شود. طرحواره ها سنگ بناهای تفکر به شمار می آیند. “به الگوهای سازمان یافتۀ اندیشه و عمل که در تعامل بین انسان و محیط به کار می روند، طرحواره گفته می شود” (فتسکو و مککلور، به نقلِ سیف؛ ۱۳۸۹). به طور مثال، وقتی که برای اولین بار به صندلی نگاه می کنیم، پایه ها، جایی برای نشستن و ویژگی های دیگر آن را مشاهده می کنیم، طرحواره ای از صندلی در ذهنمان تشکیل می شود که صندلی را در حافظه ما بازنمایی می کند. با دیدن صندلی های متنوع، ویژگی های مشترک صندلی ها در ذهنمان شکل می گیرد و در واقع ذهن ما طرحواره ای از صندلی را تشکیل می دهد.
اطلاعات نگهداری شده در مخزن حافظه بلند مدت برای تمامی فعالیت های شناختی انسان اساسی و مهم اند. یک مخزن طبیعی اطلاعات باید به اندازۀ کافی بزرگ باشد تا پاسخ گوی منعطف و مناسبی در وضعیت های متفاوت باشد. در مورد شناخت انسان، مخزن حافظه بلند مدت باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا فعالیت های شناختی اولیه و ثانویه را ممکن سازد.
در مواجهه با اطلاعات جدید، در صورتی که در رابطه با آن موضوع، از قبل اطلاعاتی در ساخت شناختی موجود باشد، جای دهی آن در حافظۀ درازمدت به سهولت صورت می گیرد. اما در صورتی که در ارتباط با اطلاعات جدید، در ساخت شناختی اطلاعاتی موجود نباشد، جای دهی آن اطلاعات در حافظۀ درازمدت نیاز به تلاش بیشتری خواهد داشت.
اصل ذخیره اطلاعات حاکی از اینست که سامانه های طبیعی برای هدایت فعالیتها در محیط های پیچیده به مخزن عظیمی از اطلاعات نیاز دارند. یکی از کارکردهای مهم آموزش فراهم آوردن رویه های کارآمد و اثربخش برای کسب اطلاعاتی است که باید در حافظه بلند مدت ذخیره شوند.
نکته مهم دیگر در رابطه با معماری شناختی انسان این است که مخازن اطلاعات طبیعی، چگونه شکل می گیرند. دو رویه اساسی برای اکتساب اطلاعات موجود است: رویه ای برای اکتساب اطلاعات سازماندهی شده از مخازن اطلاعاتی دیگر، که با عنوان اصل تقلید و سازماندهی مجدد خوانده می شود، و رویه ای برای خلق اطلاعات جدید، که عنوان اصل تکوین تصادفی به آن داده شده است.
۲- اصل اقتباس و سازماندهی مجدد
سامانه های پردازش طبیعی اطلاعات چگونه دانش را کسب می کنند؟ قسمت عمدۀ این اطلاعات بر اساس اصل تقلید و سازماندهی مجدد به دست می آید. بخش مهمی از دانش ذخیره شده در حافظه بلند مدت از افراد دیگر تقلید می شود. این دانش در مخازن حافظه بلند مدت افراد ذخیره شده و می تواند به افراد دیگر نیر منتقل شود. مهارت ما در دریافت چنین دانشی از دیگران و انتقال آن احتمالاً به میزان زیادی به یک مهارت وابسته است. این یک مهارت تکامل یافته است که ما را قادر می سازد تا با کمک این دانش با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.
چندین فرایند وجود دارد که ما برای برقراری ارتباط از آنها استفاده می کنیم. تقلید[۹۶] می تواند برای انجام بسیاری از فعالیت هایی که ما به آنها می پردازیم مدد رسان باشد (بندورا[۹۷]، ۱۹۸۶).
فرایند تقلید به ندرت مستقل است. یادگیرنده از قبل در حافظه بلند مدت خود اطلاعاتی را دارد و اطلاعات جدید باید با آن اطلاعات از قبل ذخیره شده ترکیب شوند. در اینجا، فرآیندی از سازمان دهی مجدد اتفاق می افتد که منجر به تغییراتی در اطلاعات جدید می شود.
اگرچه تقلید تنها راهی نیست که از طریق آن ما از دیگران یاد می گیریم، اما روشی اساسی بوده و روش های رایج تر دیگر که انسان برای فراهم آوری اطلاعات از آنها استفاده می کنند نیز مشتق از آن هستند. به جای اینکه بخواهیم به افراد چگونگی انجام کاری را به طریق دیداری، که با تقلید مرتبط است نشان دهیم، می توانیم به روش شنیداری، یعنی گفتار، یا معادل دیداری آن، یعنی نوشتار، ایشان را به تقلید فرا بخوانیم. به این ترتیب، نه تنها با دیدن از دیگران تقلید می کنیم، بلکه هم از طریق گوش دادن و هم به کمک خواندن دست به تقلید از دیگران می زنیم. در هنگام آموزش، هدف ما از گوش دادن و خواندن این است که دانشی که در حافظۀ بلند مدت دیگران نگهداری می شود را کسب کنیم. تقریباً تمامی اطلاعاتی را که ما در فعالیتهای آموزشی کسب می کنیم، از طریق گوش دادن یا خواندن، یا نگاه کردن به تصویرها و نمودارها و اشکال به دست می آوریم و به این ترتیب اطلاعات در حافظه بلند مدت ما جذب می شود.
از آنجا که انتقال اطلاعات به روش تقلید دقیق نیست، معمولاً این اطلاعات با اعمال تغییراتی در آنها، با اطلاعاتی که از قبل در حافظه بلند مدت موجودند، ترکیب می شوند. این تغییر شکل می تواند همراه با حالتی منفی، خنثی یا مثبت باشد. در حالت منفی، یا اطلاعات به میزان بسیار زیادی تغییر شکل خواهند داد، یا در صورتی که یادگیری معنادار اتفاق افتد، حذف خواهند شد. اگر این تغییر شکل، حالت خنثی یا مثبت داشته باشد، اطلاعات می تواند در حافظه بلند مدت ذخیره شود. طرحواره های غلط، در صورتی که مشخص نباشد غلط هستند، می توانند به اشتباه در حافظه بلند مدت ذخیره شوند. تثبیت و ذخیره شدن طرحواره های غلط می تواند برای دوره های طولانی پیامد های منفی در پی داشته باشند، مگر اینکه تصحیح شوند.
اصل ذخیرۀ اطلاعات، بیانگر آن بود که دانش در حافظه بلند مدت به شکل طرحواره هایی ذخیره می شود. این طرحواره ها از دیگران تقلید می شوند. فرایند اکتساب طرحواره ها معمولاً شامل مقداری، سازمان دهی مجدد است. شواهد مبنی بر این سازمان دهی مجدد از مطالعات بارتلت[۹۸] (۱۹۳۲) نشأت می گیرد. همانگونه که قبلاً مطرح شد، ذهن ما بخشهایی از دانش تقلید شده، که با دانش پیشین شده در حافظه بلند مدتمان ارتباط کمی دارد، را کاسته یا حذف می کند، در حالی که بر روی آن جنبه های اطلاعات تقلید شده جدید، که با اطلاعات از قبل ذخیره شده هم خوانی و مطابقت دارند، تأکید می کند. در این فرایند، اطلاعات تقلید شده وقتی که با اطلاعات کنونی حافظۀ بلند مدت برای ساختن یک طرحوارۀ جدید ترکیب می شوند، سازمان دهی مجدد شکل می گیرد. طرحوارۀ جدیدی که به این ترتیب پدید می آید ممکن است از لحاظ محتویات اطلاعاتی با طرحوارۀ تقلید شده متفاوت باشد.
پس از اینکه اطلاعات جدید مورد سازمان دهی مجدد قرار گرفت، باید مورد آزمون واقع شود تا اثربخشی آن مشخص گردد. اما در غیاب دانش قبلی، اثربخشی هر گونه تغییری نمی تواند قبل از سازمان دهی مجدد تعیین شود. اثربخشی فقط پس از رویداد از طریق آزمون کردن اینکه آیا تغییر همان گونه که انتظار می رفت کارا است یا نه، قابل تعیین است.
اصل تقلید و سازمان دهی مجدد رویه ای مهم را برای کسب و ذخیره اطلاعات پیشنهاد می کند که هم برای طراحی آموزشی و هم از منظر نظریۀ بار شناختی اساسی و مهم است، زیرا اصل تقلید و سازمان دهی مجدد، بیانگر روندی است که طبق آن، دانش در مخزن اطلاعات ذخیره می شوند.
۳- اصل تکوین تصادفی
طبق اصل تقلید و سازمان دهی مجدد، اطلاعات از منابع خارج از فرد گرفته می شوند. اما خود آن اطلاعات خارجی از کجا آمده اند؟ در حالی که اصل تقلید و سازمان دهی مجدد به توضیح اینکه چگونه اطلاعات درون سامانه های طبیعی رد و بدل می شود می پردازد، اصل تکوین تصادفی، مکانیسم هایی را که توسط آنها اطلاعات در آغاز تولید می شوند، توضیح می دهد. این اصل، معرف موتور خلاقیت در سامانه های طبیعی پردازندۀ اطلاعات است.
شخصی را در نظر بگیرید که در تلاش است تا مسأله ای جدید را حل کند. فرض کنید که نه راه حل کاملی برای مسئله در حافظه بلند مدتش دارد و نه می تواند توسط شخص دیگری به راه حل دسترسی پیدا کند. جایی که دانش مرتبطی برای حل مسئله وجود نداشته باشد، تنها کاری که می توان انجام داد مورد آزمون قرار دادن اثربخشی یک راه حل احتمالی از طریق ذهنی یا عملی است. این فرایند، که در آن اثر بخشی یک عمل را بدون داشتن دانش قبلی از نتیجۀ آن مورد آزمایش قرار می دهیم را، تکوین تصادفی می خوانند. اگر دانشی در دسترس نباشد، این فرایند اجتناب ناپذیر خواهد بود. اگر دانشی در اختیار باشد می توان از آن برای کاهش تعداد اعمال جایگزینی که باید به طور تصادفی آزمایش شوند، استفاده کرد.
روش بارش مغزی[۹۹] که توسط آزبورن[۱۰۰] (۱۹۵۳) ابداع شده، ظاهراً تولید تصادفی را تشویق می کند. در روش بارش مغزی، افراد در رابطه با یک موضوع یا مسأله، هر تعداد ایده را که می توانند ارائه می کنند، بدون اینکه به درستی و سودمندی آنها بیندیشند. این روش با هیچ معماری شناختی ثابتی مربوط دانسته نشده است. اما از آنجا که چنین به نظر می رسد که شامل تولید تصادفی بدون آزمون می شود، ممکن است که بتوان آن را به جنبه هایی از اصل تکوین تصادفی ربط داد. اینکه از افراد بخواهیم به بارش مغزی بپردازند، ممکن است با اینکه از آنها بخواهیم به طور تصادفی فعالیتهایی را در جهت حل مسأله انجام دهند، یکی باشد.
شواهدی مبنی بر اینکه آموزش های مربوط به بارش مغزی منجر به شکل گیری ایده های قابل استفاده می شوند، موجود است (میدوو[۱۰۱]، پارنس[۱۰۲]و ریس[۱۰۳]، ۱۹۵۹). پس بارش مغزی می تواند مثالی برای موفقیت آمیز بودن آموزش کاربرد اصل تولید تصادفی به حل کنندگان مسائل باشد.
-
- رهبر نباید شخصیت اعضای گروه را ابزاری برای پیشبرد اهداف خود بداند. شخصیت هر عضوی از اعضای گروه باید به عنوان هدف غایی و نه وسیله برای رهبر محترم باشد. ولی رفتار آنها، صفات و ویژگیهای آنها تا زمانی که در گروه عضو هستند باید در خدمت اهداف گروه باشد. کسی مجبور به عضویت در گروه نیست ولی وقتی با توجه به منافع خود و آگاهی از اهداف خود و گروه به گروه پیوست و ادامه داد باید در راستای اهداف گروه و منافع آن قدم بردارد و خودسری و رفتار خودمختارانه پذیرفته نیست.
۶٫۴٫ کدهای مربوط به ساختار و آییننامههای داخلی گروه
ساختار و آییننامههای داخلی گروه نیز تابع اصولی اخلاقی هستند و کدهایی اخلاقی بر آن حاکمند:
- ساختار گروه زمانی اخلاقیتر است که سودمندتر باشد. یعنی هر چه از کار فردی فاصله بگیریم و با عبور از کار جمعی و گروهی به کار تیمی نزدیکتر شویم، فعالیتها اثربخشتر شده و در نتیجه برای اعضا و نهایتاً گروه سودمندتر شده و در نهایت اخلاقیتر خواهد بود. این مطلب که «فعلاً جامعهی ما تحمل برگزاری گروه و فعالیت گروهی را ندارد» نمیتواند باعث شود که ما کار فردی را از کار گروهی و تیمی اخلاقیتر بدانیم. چرا که در این صورت باید تن به نسبیت اخلاق داد و نسبیت اخلاق مورد پذیرش و قبول نیست. البته باید در پیش برد این قضیه به این فضا توجه داشته باشیم و با فرهنگسازی و آموزش این مطلب را به صورت فرهنگی با ارزش در جامعه پیاده کنیم.
- پویایی و پایایی گروه را نمیشود بدون هیچ گونه ضابطهای حفظ کرد. وجود ضوابط ضروری است. ضابطهها باید شفاف و واضح وضع و اجرا شوند. بیضابطه بودن گر چه دست رهبر را برای تصمیمات آنی باز میگذارد ولی میتواند در شرایط بحرانی بسیار تهدیدکننده باشد. ضمناً اعضای گروه از نبود ضابطه به شدت رنج خواهند برد. مخصوصاً در مرحلهی اولِ تبدیلِ یک گروه به تیم، اعضا بسیار در انتظار وضع قوانین هستند و از آن استقبال خواهند کرد..
- مهمترین نکته در وضع ضابطه، اجراپذیری آن است. قانون غیر قابل اجرا روح قانونگریزی و ستیز با قانون را در گروه جریان میدهد و این خود بیماری مهمی برای کار گروهی است.
- از سوی دیگر برای هر چیزی در گروه نباید قانون و ضابطه گذاشت. اعضا نباید خود را در محاصرهی ضابطهها ببینند.
- باید بعد از گذشت مدتی از وضع یک ضابطه آن را برای شرایط جدید دوباره بررسی کرد.
- از وضع ضوابط موازی و متداخل باید پرهیز شود.
- وضع ضوابط باید بعد از نظرخواهی صورت بگیرد و بعد از اجرای آن باید بازخوردگیری کرد.
- قانون وضع شده باید به صورت کامل اجرا شود. اگر همه یا بخشی از قانون قابل اجرا نباشد باید به صورت رسمی اعلام شود که این قانون تا بعد از بازنگری اجرا نمیشود و سریعاً باید قانون وارد مراحل بازنگری شود. عدم اجرای کامل قانون موجب فروپاشی حس مسئولیت اعضای گروه نسبت به قانون خواهد بود.
- کوتاهترین و مفیدترین ساختار، اخلاقیترین ساختار است.
- تسهیلکنندهترین ساختار در روابط بین اعضا با هم و با بیرون از گروه اخلاقیترین ساختار است. این روابط باید به شکلی سهل و آسان انجام شود. گروه باید به گونهای طراحی شده باشد که ارتباط همهی اعضای گروه و رهبر گروه با هم به سهولت انجام شود. اعضا نباید برای ارتباط با اعضای دیگر و رهبر هزینهی مالی و وقتی زیادی بپردازند. بهتر است در گروههای پژوهشی تمام اعضای گروه در ساعات مشخص و زمان مشخص با هم جمع شوند. شفافیت اطلاعات همیشه باعث اعتماد شده و اعتماد باعث پویایی و پایایی گروه خواهد بود. ارتباط زیاد میتواند به شفافیت اطلاعات کمک کند.
- تقسیم منافع بر اساس میزان تأثیرگذاری است. تأثیرگذاری افراد بر یک محصول پژوهشی متفاوت است. گاهی تأثیرگذاری رهبر گروه و تفوق علمی او بر اعضا چنان زیاد است که در واقع اعضای گروه حکم بازوان اجرایی او را داشته و مغز متفکر گروه همان رهبر گروه است. در اینجا به نظر میرسد رهبر مؤثرتر از اعضاست و باید از منافع بیشتری برخوردار باشد. گاهی رهبر فقط به مدیریت کار پرداخته و عملاً مغز متفکر گروه به حساب نمیآید و رهبر در حد یکی از اعضا که کار هماهنگی را پیگیری میکند تنزل داده شده، در اینجا اعضا منافع بیشتری خواهند داشت. به هر جهت ملاک تقسیم منافع تأثیرگذاری است.
- ملاک تقسیم وظایف، تخصصگرایی است. مخصوصاً این مسئله در یک گروه پژوهشی نمود بیشتری دارد. در گروههای کاری دیگر ممکن است داناترین فرد تواناترین نباشد ولی در کارهای پژوهشی چون متعلق کار علم و پژوهش است، تقسیم کارهای پژوهشی باید بر اساس تخصص علمی افراد باشد.
- در گروه باید قوانین مشخصی برای تضمین منافع همه وجود داشته باشد. در گروه پژوهشی منافع به گونههای مختلفی حاصل میشود. برخی از منافع به صورت مادی و برخی به صورت معنوی است. البته ممکن است منافع معنوی نتایج مادی نیز داشته باشد. مثلاً گاهی خود گروه پژوهشی بابت اجرای پروژهای بودجهای از حامی مالی یا دولت دریافت میکند. گاهی از چاپ نتایج پژوهش در مجلات منافعی برای گروه حاصل میشود. گاهی نتیجهی پژوهش برندهی جایزهای میشود. منافع معنوی نیز مانند رتبههای علمی که بر اساس چاپ مقالات در مجلات علمی ـ پژوهشی به نویسندگان مقاله اعطا میشود. یا شهرت علمی در موضوع خاصی که موجب دعوت به همایشهای علمی و سخنرانیها و مصاحبهها میشود.
- در گروه باید نقشهایی برای مدیریت اخلاقی گروه در نظر گرفته شود. در واقع با تعیین نقش، متولی اخلاق در گروه مشخص شده میتوانیم از او درخواستهای مشخص در این زمینه داشت. البته در گروههای کوچک چنین وظیفهای به عهدهی رهبر است ولی با بزرگ شدن گروه نیاز است رهبر یا مدیر گروه کسی را برای پیشبرد خاص این اهداف معین کند. این نقش باید: ۱٫ توجه به نیازمندیهای اخلاقی گروه، ۲٫ تهیهی منشور اخلاقی به کمک یک متخصص اخلاق کاربردی و بازنگری دورهای، ۳٫ نظارت بر حسن اجرای منشور اخلاقی در گروه، ۴٫ پیشبینی و شناسایی تعارض در گروه، ۵٫ برگزاری جلساتی برای حل تعارضها و تهیهی برنامههای پیشگیرانه با حضور رهبر گروه، برخی از اعضا، متخصص اخلاق کاربردی و متخصصین دیگر، ۶٫ ترویج مسایل اخلاقی مربوط به گروه و اقناع فکری اعضا، ۷٫ ایجاد حس مسئولیت اخلاقی در گروه، ۸٫ نظارت بر مسایل اخلاقی جذب اعضای جدید برای گروه، ۹٫ نظارت بر مسایل اخلاقی اخراج اعضای گروه، ۱۰٫ مدیریت بحران در شرایط بروز چالشهای اخلاقی بزرگ.
۷٫۴٫ کدهای مربوط به ارتباط گروه با خارج از گروه
گروه در ارتباط با خارج از گروه باید به اصولی اخلاقی پایبند باشد و از کدهایی رفتاری تبعیت کند:
- اعضای گروه باید نسبت به اهداف گروه مدافع باشد و با صراحت و شفافیت از گروه خود دفاع کنند.
- اعضای گروه باید رازدار اطلاعات و اخبار محرمانهی گروه باشند.
- اعضا موظفند در تعارض بین منافع گروه و منابع افراد خارج از گروه، منافع گروه خود را ترجیح دهند. البته تمام ارزشها و اصول اخلاقی فارغ از تعارض بر این ترجیح و تصمیمگیری حاکم خواهد بود.
- اعضا موظفند در ارتباط با گروههای دیگر احترام به شخصیت گروههای دیگر را در هر شرایطی رعایت کنند.
- اعضا موظفند با رفتارها، مواضع و اهداف گروههای دیگر به دیدهی نقد منصفانه بنگرند.
- در صورت ایجاب اطلاعرسانی از سوی گروه، گروه باید اطلاعات صحیح را در اختیار افراد خارج از گروه قرار بدهد
- گروه باید برای پیشبرد اهداف خود با گروههای دیگر تشریک مساعی داشته باشد.
۸٫گروه نباید فعالیتی انجام دهد که موجب اضرار یا فریب افراد، گروهها یا سازمانهای خارج از گروه باشد.
فصل پنجم
تعارض در کار گروهی پژوهشی
مقدمه
پیش از این در بحث مفهومشناسی تعارض به اقسام چهارگانه تعارض اشاره کردیم و گفتیم که نشانهی آسیبدیدگی گروه عدم همافزایی است و نه وجود تعارض. وجود تعارض امری اجتنابناپذیر است و این امر در رابطه با همهی اقسام تعارض اخلاقی صادق است. پیش از ورود به بحث به چند نکتهی مقدماتی در رابطه با تعارض اخلاقی اشاره میشود:
- تعارض منافع میانفردی میتواند ناشی از عدم انسجام گروه باشد ولی خود عاملی برای انسجام گروه است. این مسئله تناقض نیست زیرا «در هر گونه روابطی آنجا که فرد آزادانه و بدون ترس از رد شدن نظراتش و یا مورد مؤاخذه قرار گرفتن بتواند به مخالفت برخیزد، اعتماد و همبستگی به جای آنکه کاهش یابد، افزایش پیدا میکند. همچنین تعارض موجب افزایش توان و شفافیت هر چه بیشتر ارزشها، اهداف و ساختار گروه خواهد شد.» (ویلن ۱۰۵) در واقع برخورد اخلاقی با تعارض میانفردی سبب میشود که گروه رشد بهتری به سوی تیم شدن داشته باشد و انسجام گروه بیشتر شود.
- راه حل هایی که در این فصل مطرح میشود جهت حل تعارضهاست. ممکن است برخی از همین مطالب برای تربیت اخلاقی و تغییر رفتار نیز مؤثر باشد ولی نگاه این پژوهش نگاه اخلاق کاربردی و حل تعارض است و نه تغییر رفتار و تربیت اخلاقی اعضای گروه.
- برای حل تعارض بهتر است حتی الامکان از اعضای گروه نیز کمک بخواهیم. البته برای حل تعارض مسلماً از همهی اعضای گروه نمیتوانیم استفاده کنیم. «تحقیقات مؤید این نکته است که تمامی کارکنان توانایی مشارکت در فرایند حل مشکلات و تصمیمگیری را ندارند. برای حل مشکلات، اعضای گروه باید نسبت به مشکل تخصص داشته باشند، از قابلیت خود در زمینهی حل مشکل اطمینان داشته باشند، دانش و تجربهی مرتبط با مشکل داشته باشند، به مشارکت علاقه داشته باشند و مهارتهای لازم را در حل مشکل داشته باشند.» (ویلن ۹۷). البته در مواردی که «شدت و عمق تعارض به حدی زیاد است که حل آن توسط خود اعضای گروه امکان پذیر نیست، کمک اشخاص دیگر در حل تعارض میتواند سودمند باشد.» (ویلن ۱۰۷ ـ ۱۰۸).
- همهی اقسام تعارض قابل پیشبینی و مدیریت است. باید تا حدی که امکان دارد با توجه به تجارب دیگران و اندیشیدن راه را بر بروز تعارضها ببندیم. البته این مسئله منافاتی با این نکته ندارد که بروز تعارض و مدیریت درست آن سبب رشد و شکوفایی گروه خواهد شد. زیرا تعارضهایی هستند که به صورت غافلگیرانه و ناخواسته بروز خواهند کرد.
با توجه به آنچه گفته شد ما این فصل را در سه بخش پیریزی کردهایم: الف: روشهای پیشگیرانه، ب: راه حل های درمانی و ج: کاربست قواعد اخلاقی و راه حل های رفع تعارض در کار گروهی پژوهشی.
۱٫۵روشهای پیشگیرانه
مسلماً برخی از تعارضها قابل پیشبینی هستند. یک گروه خوب که در صدد تبدیل به تیم اثربخش است باید درصدد پیشبینی حداکثر تعارضها باشد و برای کنترل این تعارضها برنامهریزیهایی داشته باشد. در اینجا به برخی از روشهای پیشگیرانه میپردازیم:
۱٫۱٫۵٫ روشهای آموزشی
جامعه باید به این سمت پیش برود که کار گروهی را به عنوان یک ارزش به افراد جامعه آموزش بدهد. با توجه به تحقیقات فراوانی که در این زمینه انجام شده است و نشان میدهد که کار گروهی مزیتهای فراوانی بر کار فردی دارد و آسیبهای آن اکثراً از جهت عوارضی است که از سوی جامعه به جهت بیاطلاعی از مزیتها عارض میشود، باید سیستم آموزشی کشور به سوی آموزش گروهی، کارهای گروهی و معرفی این گونه کارها به عنوان یک ارزش حرکت کند. در این زمینه باید مقدمات و پیشزمینههای کار گروهی و فرهنگ آن تهیه شود. با توجه به مطالب فصل چهار به این نتیجه رسیدیم که هوش اخلاقی و نتیجهی آن در فضای پژوهش و تولید علم به صورت گروهی یعنی تفکر انتقادی مهمترین ویژگی اعضا و رهبر گروه است و گفتیم که هوش اخلاقی بر خلاف هوش عقلانی قابل یادگیری و رشد است. ولی طبیعتاً طول زمانی که لازم است تا این هوش به صورت کاملاً خودکار در افراد عمل کند طولانی است و با آموزشهای پیشپا افتاده، کوتاه مدت و کلیشهای ممکن نیست چنین کاری را سامان داد. برگزاری کارگاههای مدیریت خلاق، مدیریت اخلاقی، کار گروهی و از این قبیل، معمولاً چنان بیثمر است که به غیر از اتلاف انرژی و منابع مالی اسمی دیگر بر آن صدق نمیکند. راه اصولی در این زمینه استفاده از روشهای تربیت اخلاقی برای نهادینه کردن این مباحث از کودکی است. آموزش هوش اخلاقی در سنین کودکی هم مثمر ثمرتر است و هم کم هزینهتر. تنها باید برخی رویکردهای آموزشی را تغییر بدهیم و سمت و سوی آموزش را به سوی آموزش گروهی بچرخانیم.
اگر چنین آموزشی در سیستم آموزشی کشور نهادینه شود، مدیران و رهبران آگاهتری خواهیم داشت و بسیاری از تعارضهای پیشپا افتاده در کارهای گروهی که سبب عدم پویایی و پایایی گروهها شده است برطرف شده و سبب امیدواری گسترده به کار گروهی خواهد شد. برخلاف اینکه بخواهیم چنین آموزشهای را در بزرگسالی رواج دهیم که معمولاً سبب سرخوردگی افراد میشود و تنها افراد اندکی هوش اخلاقی آنها رشد کرده است از این برنامهها استفاده میکنند.
البته منکر این نکته نیستیم که گروهها میتوانند قبل از جذب اعضای جدید تستهایی برای سنجش میزان هوش اخلاقی متقاضیان برگزار کرده و برای تکمیل و به فعلیت رساندن برخی از صفات لازم دورههای کوتاه مدت برگزار کرده و آنها را به سر حد مطلوب برسانند.
یکی از عوامل مهم در بروز تعارضمنافع میانفردی در کار گروهی، این نکته است که اعضای گروه روش صحیح تفکر و انواع تفکر را نمیشناسند. شناخت تفکر و ویژگیهای آن در عصر حاضر بسیار متحول شده است. این تحول هم در مطالعات بنیادی در این رابطه بوده و هم در رابطه با مطالعات کاربردی.
یکی از مسایل کاربردی که مورد تأکید دانشمندان متخصص در زمینهی تفکر قرار گرفته است تأکید بر انواع تفکر و ویژگیهای آن است. ادوارد دبونو [۸۱] در کتاب شش کلاه تفکر [۸۲] شش نوع تفکر را از هم تفکیک کرده است و با زبانی استعاری از این هر نوع به یک کلاه با یک رنگ تعبیر کرده است. هر نوع تفکر را باید در موقعیتی استفاده کرد. اشکال کار وقتی است که این کلاهها را بیموقع استفاده کنیم.
نقدینگی
کلبدهی
فزونی بدهیها بر دارائیها
تایید
۴-۵ نتیجه گیری :
در این پژوهش ابتدا ماهیت یکی از انواع ترتیبات خارج ترازنامه تحت عنوان تامین مالی خارج از ترازنامه به همراه روش های معدود ولی کاربردی این نوع تامین مالی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. .هدف کلی پژو هش این بود که بعد از شناسائی ماهیت و روش های تامین مالی خارج از ترازنامه اثرات آن را بر صورتهای مالی و در مجموع وضعیت کلی شرکت بررسی و مطالعه گردد .در همین راستا شرکتهای مرتبط با تامین مالی خارج از تراز نامه بین سالهای ۱۳۸۰-۱۳۸۵ شناسائی و اطلاعات مربوط استخراج و با بهره گرفتن از متغیر های پژوهش (نسبتهای مالی در نظر گرفته شده )با بهره گرفتن از روش های آماری اقدام به آزمون فرضیه ها شده است .
برای آزمون سه فرضیه مطرح شده در این پژوهش از پنج متغیر وابسته شامل نسبت جاری ،نسبت سریع(آنی )،نسبت نقدینگی ،نسبت کل بدهی و نسبت فزونی بدهیها بر دارائیها قبل و بعد از احتساب تامین مالی خارج از تراز نامه و با بهره گرفتن از صورت وضعیت مالی شرکتها (ترازنامه ) نتایجی بشرح ذیل گرفته شده است .
۱-۴-۵ نتایج تجزیه و تحلیل آماری :
با عنایت به اینکه برای آزمون فرضیه اول از سه متغیر نسبتهای جاری ،سریع (آنی )،و نقدینگی قبل و بعد از احتساب تامین مالی خارج از ترازنامه استفاده شده است ،نتایج آماری بدست آمده حاکی از رابطه همبستگی قوی بین نسبتهای مالی قبل از احتساب تامین مالی خارج از تراز نامه و بعد از آن است در نتیجه ،با بهره گرفتن از آزمون ضریب همبستگی متغیر های زوجی نشان داده شده است که تامین مالی خارج از ترازنامه اثر مستقیمی بر روی نسبت جاری ،نسبت سریع و نسبت نقدینگی دارد .بدین ترتیب ادعای مطرح شده در فرضیه اول مبنی بر تغییر در نسبتهای کلیدی در صورت استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه تائید می شود .
برای آزمون فرضیه دوم از دو متغیر نسبت کل بدهی و نسبت فزونی بدهیها بر دارائیها استفاده شده است .نتایج نشان دهنده رابطه خطی قوی میان این دو متغیر در قبل از احتساب تامین مالی و بعد از آن می باشد .بدین ترتیب تامین مالی خارج از ترازنامه اثر معنا داری برروی نسبتهای مورد آزمون داشته است ،بنابراین ادعای مطرح شده در فرضیه دوم مبنی بر تغییر در قا بلیت پرداخت دیون توسط شرکتها در صورت استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه تایید می شود .
برای آزمون فرضیه سوم از هر پنج متغیر مورد بررسی و آزمون شده در فرضیه اول و دوم استفاده شده است .بدلیل اینکه نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه اول و دوم (یعنی آزمون هر پنج متغیر )حاکی از وجود رابطه خطی قوی میان آنها بوده که منجر به تائید فرضیه های فوق شده است ،پس می توان نتیجه گرفت که ادعای مطرح شده در فرضیه سوم مبنی بر بوجود آمدن تردیدی عمده در فرض تداوم فعالیت در صورت استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه مورد تائید می باشد.
۵-۵ پیشنهادات در دو قسمت بشرح زیر ارائه می شود :
۱-۵-۵پیشنهادات مربوط به یافته های پژوهش :
۱- با توجه به اینکه یافته های پژوهش منجر به تائید فرضیه ها گردیده پس می توان نتیجه گرفت که نا مساعد بودن نسبتهای مالی کلیدی می تواند د لیل بر استفاده از تامین مالی خارج از ترازنامه توسط شرکتها باشد
۲- با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود بازیگران بازار سرمایه شامل،استفاده کنندگان از اطلاعات مالی ،تحلیلگران و حسابرسان مستقل نسبتهای کلیدی تراز نامه ای را جهت تشخیص استفاده احتمالی شرکتها از تامین مالی خارح از تراز نامه مورد توجه قرار دهند.
۲-۵-۵ پیشنهادات برای پژوهشهای آتی :
۱- با عنایت به اینکه دراین پژوهش از نسبتهای ترازنامه ای برای بررسی تاثیر تامین مالی خارج از ترازنامه بر روی بدهیها و تعهدات وحقوق صاحبان سهام استفاده شده است و نیز با توجه به اینکه این نوع تامین مالی دارای اثرات سود وزیانی (محاسبه بهره حاصل از تامین مالی ) می باشد ،لذا پیشـنهاد می شود در تحقیقات آتی از نسبتهای سود و زیانی به عنوان متغیرهای مورد آزمون استفاده شود .
۲-از آنجائیکه طی دهه اخیر رسوائیهای بسیاری در زمینه حسابداری شرکتها حاکی از ضعف در سیستم حاکمیت شرکتی ،شیوه های حسابرسی و گزارشهای مالی بوده و با توجه به اینکه صورتهای مالی شرکتهائی که از روش های متنوع تامین مالی خارج از ترازنامه استفاده کرده بودند برای استفاده کنندگان گمراه کننده بوده است ،لزوم تدوین مقررات و استاندارد هائی که شرکتها راملزم به افشاء این گونه معاملات کند ،بیش از گذشته احساس می شود ،همچنین یافتن روشهائی که حسابرسان را در شناسائی و رسیدگی به این گونه معاملات یاری کند مستلزم تحقیقات عمیق تر و گسترده تر در مورد موضوع تامین مالی خارج از ترازنامه است .
۳-شناسائی سایر روشها ی مورد استفاده در تامین مالی خارج از ترازنامه توسط شرکتها .
۴-بررسی معاملات با اشخاص وابسته و ارتباط آن با تامین مالی خارج از ترازنامه توسط حسابرسان مستقل .
فصل ششم
پیوستها
و ضمائم
جداول آماری فرضیه های مطرح شده در سال ۸۰:
جدول آماره های توصیفی برای تفاضل متغیر جاری قبل و بعد از احتساب تامین مالی
انحراف معیار خطا
آماره
۲۰۰۶/۰
۵۵/۰
۰۶۳/۱
۳۱۲۴/۰
۱۱۲۹/۰-
۷۳۷۶/۰
۱/۰
۶۸۴/۰
۸۲۷۰/۰
۰۱/۰
۴۹/۳
۴۸/۳
۹۹۰/۳
۲۰۱/۱۶
۱- رودخانه قره سو: سرچشمه اصلی این رودخانه سراب روانسر واقع در ۵۰ کیلومتری شمال غرب کرمانشاه میباشد. این رودخانه با جهت شمال غربی به جنوب شرقی جریان پیدا میکند و در ۱۵ کیلومتری کرمانشاه رودخانه رازآور و شاخههای فرعی آن به قرهسو میپیوندد و با مسیر پر پیچ و خم، در سطح دشت جریان یافته و در نزدیکی روستای قزانچی رودخانه مرگ به آن متصل میشود. این رودخانه با یک شیب آرام از داخل شهر کرمانشاه عبور کرده و در نزدیکی فرامان به رودخانه گاماسیاب میپیوندد. در بسیاری از نقاط حاشیه این رودخانه گیاهان مختلفی رشد کرده و به آن جلوه خاصی بخشیده است.
۲-رودخانه گاماسیاب : این رودخانه از سراب سنگ سوراخ و چشمهسارهای اطراف نهاوند سرچشمه گرفته و پس از اتصال با رودخانه ملایر به رودخانه گاماسیاب تغییر نام میدهد. در مسیر این رودخانه رشتههای فرعی مختلفی از جمله آب ملایر، آب نهاوند و آب تویسرکان ملحق میشود. این رودخانه در جنوب بیستون به آب دینورآب پیوسته و به نام گاماسیاب ادامه مسیر داده و در نزدیکی فرامان به رودخانه قرهسو متصل شده و پس از آن به نام سیمره وارد خاک لرستان میشود و سپس در استان خوزستان به نام کرخه جریان یافته و وارد هورالعظیم میشود.
تصویر زیر چگونگی اتصال دو رودخانه قره سو وگاماسیاب که به رودخانه سیمره می ریزد را با بهره گرفتن از نرم افزار Google Earth به وضوح نشان می دهد.
تصویر۴-۱:محل اتصال دو سرچشمه اصلی رودخانه سیمره در ناحیه شمال غرب(قره سو) و شمال شرق (گاماسیاب)
سیستم آبی رودخانه سیمره به طول بیشتراز۴۵۰کیلومتر و سدمخزنی سیمره دارای آبریزی به مساحت ۲۷۸۸۶ کیلومتر مربع می باشد که افزون بر ۷۵% مساحت کل حوضه آبریز کرخه را به خود اختصاص داده است . حوضه آبریز رودخانه سیمره در مختصات جغرافیایی ۴۶ درجه و ۷ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۱۰ دقیقه طول شرقی و ۳۳ درجه و ۱ دقیقه تا ۳۵ درجه و صفر دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است .
تصویر ۴-۲:موقعیت منطقه مورد مطالعه در مقصد
۴-۳- موقعیت مورد مطالعه در مبدا وگذری بر طول مسیر:
به منظور انتقال آب از سرچشمه های رود خانه سیمره در استان لرستان،ارتفاعات منطقه (روستای) عباس خان از توابع شهرستان کوهدشت در موقعیت جغرافیاییَ۴۹ ۳۳N وَ۲۸ ۴۷E مد نظر بوده است که در مسیر اصلی رودخانه گاماسیاب به عنوان سرچشمه اصلی واقع در ضلع شرقی رودخانه سیمره می باشد.برآورد طول مسیر از ابتدای دهنه تا مقصد(سد سیمره در شهرستان دره شهر) به طول بیش از ۶۵۰ کیلومتر بوده و آب با گذر از مسیر هایی چون روستا ها و یا بخش های کاکاوند،چنار،توحید، ماهیزان، دارنامه،شور شوره،بلوران، اشتره گل گل، توا خوشخان، رومشگان،بازوند، رشنوده و مسیر رودخانه اصلی منتهی به سد سیمره می گردد.
تصویر۴-۳:سرچشمه مد نظر انتقال آب به سد سیمره
تصویر ۴-۴:بررسی مسیر جریان آب فعلی از سرچشمه رودخانه منتهی به سد سیمره به مسافت ۶۵۰ کیلومتر
تصویر ۴-۵ :مسیر انتقال آب پیشنهادی و مقرون به صرفه به مسافت ۲۲۰ کیلومتر
:
تصویر ۴-۶ توپوگرافی زمین از مبدا تا مقصد در طول مسیر انتقال آب با بهره گرفتن از نرم افزار Matlab-3D
در این مرحله، با وارد کردن داده های توپوگرافیکی طول مسیر و پستی وبلندیها ، به ترسیم مشخصات مبداء تا مقصد پرداخته شده است.
۴-۴- ملاحظات کلی در خطوط انتقال آب، انتخاب مسیر و گزینه های مختلف انتقال آب:
۴-۴-۱- خط های انتقال آب در مسیر انتقال آب از سرچشمه سیمره به سد سیمره:
خط های انتقال آب ،تاسیساتی را در بر می گیرند که برای انتقال آب از نقطه ای به نقطه دیگر ساخته می شوند، نظیر کانالهای روباز آبیاری، تونل های انتقال آب ، شاه لوله های آبرسانی ، ایستگاههای پمپاژ ،مخازن و…
در این طرح خط های انتقال ثقلی از نظر ماهیت عملکرد دارای اولویت بالایی می باشد. خط های انتقال آب ثقلی با سطح آزاد که در آنها نیروی ثقل زمین تنها نیروی محرکه آب است این خط ها از نظر هیدرولیکی تابع حرکت آزاد آب در کانالهای روباز است که میتوان قنات را نمونه ای از این گونه خط ها نام برد.
در مطالعات مقدماتی که در رابطه با خطوط انتقال آب و انتخاب گزینه های مسیر یابی آن انجام می گیرد، به موارد زیر بایستی توجه گردد.
دوره طرح در این پروژه ۳ ساله بوده و طول مسیر انتقال آب ۲۲۰ کیلومتر می باشد.بررسی طرحهای هادی و تفصیلی در طول مسیر در دست مطالعه بوده و لیکن تاکنون به دست اجرا در نیامده است.شرایط آب و هوایی منطقه مورد مطالعه که از مهم ترین پارامترهای مورد نظر در این راستا میباشد ،شامل بخش هایی از دو استان ایلام و لرستان است که دارای آب و هوای نیمه خشک و نیمه مرطوب بوده و متوسط بارش سالیانه ۴۵۰ میلیمتر می باشد.
در انتخاب گزینه برتر خط انتقال، گزینه های مختلف با یکدیگر بر اساس قیمت تمام شده هر مترمکعب آب مقایسه می گردند. مثلاٌ تامین آب از رودخانه باخط های مختلف انتقال از هر منبع،هزینه های مورد نیاز تصفیه آب با یکدیگر مقایسه شوند. بیشترین هزینه خط انتقال مربوط به لوله می باشد، بنابراین بایستی تا حد امکان کوتاهترین مسیر انتخاب گردد.در مجاورت خط انتقال نیاز به احداث جاده می باشد بنابراین بایستی گزینه عبور خط انتقال از کنار جاده موجود یا احداث خط انتقال جدید و احداث جاده جدید مقایسه گردند.جهت انتخاب مسیر خط انتقال بایستی به نواحی صعب العبور (مناطق با بستر شن روان، سنگی، باتلاقی، جنگلی و غیره) توجه شود.پرهیز از مسیرهای دارای پستی و بلندی زیاد، در این نوع از مسیرها نیاز به شیرهای تخلیه رسوب و هوا و به طبع ساخت حوضچه های مورد نیاز به تعداد زیاد خواهیم بود و در نتیجه هزینه های طرح افزایش خواهد یافت. همچنین در این گونه مسیرها در صورت بسته شدن مسیر خروجی لوله ها فشار ایستایی روی لوله بسیار زیاد خواهد بود و نیاز به خرید لوله هایی با کلاس فشار بالا و در نتیجه هزینه بالا خواهیم بود.
۴-۵- تجزیه تحلیل خط انتقال:
با توجه به اختلاف ارتفاع ما بین منبع آب اولیه که همان سرچشمه مد نظر رود سیمره برای انتقال آب بحساب می آید و منابع دیگر که به تعداد ۲۲ ایستگاه در مسیر راه اندازی شده اند می توان گزینه های مختلف خط انتقال را داشت، اختلاف ارتفاع منبع آب و اجتماع می تواند، مثبت (انتقال ثقلی)، صفر(بدون اختلاف ارتفاع) یا منفی (انتقال با پمپاژ) باشد. اختلاف ارتفاع در منطقه تا حدودی زیاد تا بیش از ۶۵۰ متر می باشد. در این شرایط می بایست از سیستم های پمپاژی استفاده کرد که قادر به ارائه توان بالای انتقال حجم زیاد آب به ارتفاعات بالا را داشته باشد. گزینههای خط انتقال باتوجه به ضوابط ویژه ای مورد بحث و بررسی قرار می گیرند که بشرح ذیل می باشند.
اختلاف ارتفاع ما بین منبع آب و اجتماع در حد معمول (۷۰-۱۵۰ متر): در این حالت غالب لوله ها قادرند فشار وارده را تحمل نمایند.
اختلاف ارتفاع ما بین منبع آب و اجتماع ۱۵۰ متر:
در این حالت در صورت بسته شدن شیر انتهای مسیر، فشار ایستایی برابر ۱۵۰ متر است که با اضافه شدن فشار ناشی از ضربه آب، فشار بسیار بیشتر از این حد خواهد شد، لذا جهت فائق آمدن بر مشکلات ناشی از فشار(ترکیدگی لوله ها) راهکارهای زیر پیش بینی میگردد.
استفاده از لوله های با کلاس فشار بالا: در این حالت هزینه های طرح افزایش خواهد یافت.
استفاده از توربین در مسیر خط انتقال: در این حالت با نصب توربین در بین مسیر خط انتقال عملاٌ فشاررا کاهش می دهیم، بخشی از انرژی توسط توربین به انرژی الکتریکی تبدیل می گردد و میزان فشار ایستایی کاهش داده می شود..
استفاده از شیرهای فشار شکن(PRV)[46] :در مسیر خط انتقال: در این حالت شیرهای فشار شکن در بین مسیر خط انتقال نصب شده و پس از برخورد آب به فنرها و صفحات داخلی شیرها از مقدار فشار کاسته می گردد.
استفاده از حوضچه های فشار شکن(PRC)[47] در مسیر خط انتقال: حوضچه های فشار شکن از مهمترین تأسیساتی هستند که در خط های انتقال کاربرد دارند، این حوضچه های آب در تماس با هوا قرار گرفته و میزان فشار به صفر می رسد. این حوضچه را می توان از آجر و سیمان یا بتن ساخت، همچنین بدلیل کاهش سرعت در حوضچه ها (کمتر از ۱/۰ متر بر ثانیه) ذرات شن و ماسه گرفته می شوند. این حوضچه ها بایستی دارای دریچه ورودی مجهز به قفل، پله ورود و خروج جهت تعمیرات ، لوله تهویه، سرریز، شناور، شیر تخلیه رسوب باشند. حجم مورد نیاز این حوضچه ها با توجه به میزان جریان طبق جدول (۴-۱) محاسبه می شود.
جدول(۴-۱):محاسبه حجم مورد نیاز حوضچه های فشار شکن
دبی (لیتر بر ثانیه) | حجم (مترمکعب) | زمان ماند (دقیقه) | |
کم | ۱۰ | ۵ | ۱۰-۵ |
متوسط | ۵۰ | ۱۵ | ۲۰-۱۰ |
زیاد | ۱۰۰ | ۲۵ | ۳۰-۲۰ |
- تزریق لیدوکائین و پریلوکائین با بهره گرفتن از سوزن نازک در سطح لایه های زیر پوستی(۱۷)
- پچ موضعی دیکلوفناک(۱۶)
ب: روش های غیر دارویی
-
- انحراف فکر معمول ترین متد استفاده شده برای رویه های دردناک با مدت زمان کوتاه است( انحراف فکر شامل درگیر کردن کودک در انواع وسیعی از فعالیت هایی است که به او کمک می کند تا توجه خود را به چیزی غیر از درد و اضطراب متمرکز کند(۱۸)
- باد کردن بالون
- حباب سازی(۱۸)
- بازی های ویدیویی دستی
- گوش دادن به آهنگ
- لمس کردن(۱۵)
روش های فراوانی برای دسترسی به عروق در موقعیت های اورژانس و غیر اورژانس وجود دارد که روشهای مورد استفاده برای بهبود دسترسی به عروق در موقعیت های معمول و اورژانس شامل موارد زیر است:
- گرمای موضعی: حجم گردش خون پوست ۵٪ - ۷٪ از حجم بازده خون قلب را تشکیل می دهد که در شرایط استرس به ۵۰٪ - ۷۰٪ افزایش می یابد . گرما باعث اثراتی مشابه آن می شود. دمای مطلوب برای رسیدن به راحتی پوستی ۳۹ – ۴۲ درجه است(۶).
- استفاده از نیتروگلیسرین موضعی: در این روش پماد به اندازه ۱ اینچ در محل مالیده شده و درعرض ۳ دقیقه بعد با بهره گرفتن از گاز آغشته به الکل پاک می شود. این روش در افرادی که کاهش فشار خون داشتند ، بدون اینکه باعث بدتر شدن کاهش فشار خون انها شده باشد، موفق امیز بوده است (۶).
- ترانس ایلومینیشن
- راهنمائی از طریق اولتراسوند
- استفاده از عروق مرکزی
- انفوزیون داخل استخوانی (۴ ،۱۹)
- استفاده از نیروی ثقل زمین : تغییر وضعیت یک اندام می تواند باعث تغییر حجم وریدهای آن اندام شود، بنابراین پائین نگه داشتن عضو می تواند باعث افزایش حجم خون و بدنبال آن افزایش اندازه رگ گردد(۶)
- باز و بسته کردن مچ دست: این کار باعث افزایش بازگشت وریدی شده و باعث افزایش حجم خون در اندام فوقانی می شود(۶)
- زدن ضربه بر روی یک ورید سطحی: مکانیسم ان ناشناخته است ولی به نظر می رسد که این اقدام به دلیل آزاد شدن میانجی های شیمیائی مثل اکسید نیترو از دیواره اندوتلیوم ورید های دست باشد(۶)
- غوطه ور کردن اندام فوقانی در آب گرم برای چند دقیقه(۵)
- بکار بردن گرما با بهره گرفتن از یک دستکش گرمائی و استفاده از میکرو ویو چند دقیقه قبل ازجاگذاری کاتتر وریدی. درجه حرارت ۳۹ تا ۴۲ درجه سانتیگراد انبساط عروقی مطلوبی ایجاد می کند(۵).
- استفاده از بانداژ الاستیک: از این روش سالها استفاده می شده است. در این روش بانداژ با فشار۳۰۰-۲۰۰ میلی متر جیوه در بالای ناحیه ای که برایجاگذاری کاتتر وریدی در نظر گرفته شده است ، بسته شده است. در مواردی که بیمار در شوک است نیز از این روش استفاده می شود(۶)
- وسیله منبسط کننده ورید : این وسیله با طول تقریبی ۲۳ اینچ بر روی اندام فوقانی بسته می شود این وسیله با ایجاد خلاء باعث بوجود امدن مکش در ناحیه می شود و این مکش ایجاد شده، باعث انبساط عروق می شود . مکش استفاده شده حدود۱۰۰ میلی متر جیوه بوده است(۶).
- استفاده از عروق جانبی: با انفوزیون سرم کرستالوئید گرم در عروق جانبی و کوچک باعث انبساط عروق بزرگ می شدند(۶) .
- مانور والسالوا: بااستفاده از این مانور برای مدت ۳۰ ثانیه، باعث افزایش خون داخل ورید شده که بدنبال آن قطر ورید ژوگولار خارجی افزایش می یابد(۶).
با توجه به اینکه این اقدام یک فرایند تهاجمی است با عوارض و مشکلاتی همراه خواهد بود این عوارض و مشکلات ناشی از جاگذاری کاتتر وریدی را می توان در شکلهای متفاوت بررسی کرد :
- فلبیت شایعترین و عفونت خطرناک ترین عارضه در محل جاگذاری کاتتر وریدی است(۲۰). فلبیتناشیازکاتترهای وریدمحیطیبایدمهمتلقیشودچراکهمیتواندنشان دهندهکلونیزاسیونباکتری هاباشدکهخودبهعفونت جریانخونمنجرمیشودودرنهایتمیتواندموجب افزایشطولمدتبستریوهزینهدرمانی،ازدستدادن خطوریدیوبعضیمواقعحتیمرگبیمارشود(۳).
فلبیت یک وضعیت التهابی است که معمولا با نشانه قرمزی، همراه با یک ورید طنابی شده دردناک مشخص می شود. ممکن است چند روز تا چند هفته ادامه داشته باشد که علائم آن شامل: تب، قرمزی، التهاب، درد تیرکشنده و ورم در ناحیه تزریق می باشد. انجمن پرستاری امریکا شیوع قابل قبول فلبیت را ۵ درصد یا کمتر ذکر می کند این در حالی است که مطالعات انجام شده از سال ۱۹۶۶ تا سال ۲۰۰۱ شیوع کلی فلبیت را ۲۵ تا ۳۵ درصد گزارش می کند(۲۰). شیوع عوارض ناشی از تزریقات وریدی در کشور ما بیش از سایر نقاط دنیاست و بیشترین زمان رخداد فلبیت در بیمارستان های شهر تهران ۲۴ تا ۴۸ ساعت بعد از جایگذاری کاتتر بوده است(۲۰).
عواملمتعددیدربروزفلبیتسهیممیباشند کهمهمترینآنهاشاملطولمدتاستفاده،محل جایگزاری ، جنس، قطرکاتترونوعمحلولداخلوریدی، میباشند مدت زمان جایگذاری کاتتر وریدی در شدت فلبیت از اهمیت بالایی برخوردار است به دلایلی همچون درد و عفونت و … زمان تعویض آنژیوکت زودتر از زمان معمول (۹۶ ساعت) اتفاق می افتد(۲۰ ،۲۱). مطالعات نشان داده است که اگر وسیله تزریقی کمتر از ۲۴ ساعت در ورید باقی بماند شیوع فلبیت ۹/۰ درصد و بیش از ۲۴ ساعت ۳۷ درصد و بیش از ۷۲ ساعت ۵۰ درصد می شود(۲۰، ۲۲،۲۳). جدول ۱-۲ مقیاسی برای ارزیابی محل جایگذاری کاتتر های محیطی از لحاظ فلبیت می باشد(۱۱).
جدول ۱-۲:جدول مقیاس فلبیت
مقیاس فلبیت
درجه
معیار بالینی