۱-۲-۳ استدلال ژنتیکی…………………………………………………………………………………………………………. ۵۹
۱-۲-۳-۱DNA ها: همانندسازها………………………………………………………………………………………….. ۵۹
۱-۲-۳-۲ ژنها: مارپیچهای نامیرا…………………………………………………………………………………………….۶۰
۱-۲-۳-۳ رودخانه دیجیتال ژنها……………………………………………………………………………………………..۶۷
۱-۲-۴ استدلال فنوتیپی…………………………………………………………………………………………………………. ۷۰
۱-۲-۴-۱ ماشین ژن……………………………………………………………………………………………………………… ۷۰
۱-۲-۴-۲ برد وسیع ژن…………………………………………………………………………………………………………. ۷۲
۱-۳ نبرد نسلها و جنسها…………………………………………………………………………………………………….. ۷۴
۱-۴ انتخاب جنسی……………………………………………………………………………………………………………….. ۷۸
۲- نظریه میم………………………………………………………………………………………………………………………….۸۴
۲-۱ میمها: همانندسازهای نوین……………………………………………………………………………………………… ۸۴
۳- بمب همتاسازی……………………………………………………………………………………………………………….. ۸۶
ب) نتیجهگیری……………………………………………………………………………………………………………………… ۹۱
فصل سوم: فنوتیپ……………………………………………………………………………………………………………….. ۹۴
الف) مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………۹۵
۱-اصول فنوتیپ…………………………………………………………………………………………………………………… ۹۵
۱-۱ تأثیر ژنها بر ارگانیسمها و محیط…………………………………………………………………………………….. ۹۵
۱-۱-۱ مکعبهای نکر و بوفالوها…………………………………………………………………………………………….۹۵
۱-۲ تعیّنگرائی و انتخابگرائی ژنها………………………………………………………………………………………..۹۸
۱-۳ همانندسازهای فعال در مسیر نطفه…………………………………………………………………………………. ۱۰۰
۱-۴ ارگانیسمها، گروهها و میمها: همانندسازها یا حاملها؟……………………………………………………… ۱۰۲
۱-۵ تکامل ژنتیکی در ساختههای حیوانی………………………………………………………………………………. ۱۰۴
ب) نتیجهگیری…………………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۷
فصل چهارم: استدلالها و شواهد تکمیلی……………………………………………………………………………… ۱۰۸
الف) مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۰۹
۱- شواهد فسیلی………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۹
۱-۱ آراء نقطهباوری؛تدریجیگرائی؛پرشباوری و آفرینشگرائی………………………………………………….۱۰۹
۲-شجره حیات…………………………………………………………………………………………………………………… ۱۱۴
۲-۱ دیدگاه شاخهگراها، نژادشناسها و تشابهسنجها………………………………………………………………… ۱۱۴
۲-۲ ریشه انسان…………………………………………………………………………………………………………………. ۱۱۹
۲-۲-۱ سفر اول……………………………………………………………………………………………………………………۱۱۹
۲-۲-۲ میعادگاه صفر: میعادگاه همه انسانها…………………………………………………………………………… ۱۲۰
۲-۲-۳ حکایت تاسمانیها…………………………………………………………………………………………………… ۱۲۰
۲-۲-۳-۱ حکایت حوای میتوکندریائی……………………………………………………………………………………۱۲۰
۲-۲-۴ سفر دوم…………………………………………………………………………………………………………………..۱۲۲
۲-۲-۵ سفر سوم………………………………………………………………………………………………………………… ۱۲۲
۲-۲-۶ سفر چهارم……………………………………………………………………………………………………………… ۱۲۲
۲-۲-۷ سفر پنجم……………………………………………………………………………………………………………….. ۱۲۳
۲-۲-۸ ریشه انسان درمیعادگاهها…………………………………………………………………………………………… ۱۲۳
۳- داروینیسم؛ تنها تبیینکننده واقعی حیات……………………………………………………………………………..۱۳۰
۳-۱ محکومیت لامارکیسم،بیطرفگرائی،جهشگرائی و آفرینشباوری………………………………………. ۱۳۰
۴- شواهدی برای تکامل؛ بزرگترین نمایش روی زمین………………………………………………………….. ۱۳۳
۴-۱ شواهدی از انتخاب مصنوعی و طبیعی……………………………………………………………………………. ۱۳۳
۴-۲ سکوت و گذر آرام زمان در فسیلها و صخرهها………………………………………………………………. ۱۳۶
۴-۳ کشتی قاره…………………………………………………………………………………………………………………….۱۳۹
۴-۴ شجرهنامه……………………………………………………………………………………………………………………. ۱۴۰
۴-۵ اقتصاد طبیعی………………………………………………………………………………………………………………. ۱۴۲
۴-۶ تاریخ نوشته بر ما…………………………………………………………………………………………………………. ۱۴۴< br/>۴-۷ نگاه پر ابهت دنیا……………………………………………………………………………………………………………۱۴۵
ب) نتیجهگیری…………………………………………………………………………………………………………………… ۱۴۶
فصل پنجم: آتئیسم علمی…………………………………………………………………………………………………….. ۱۴۸
الف) مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۴۹
۱- ضرورت تبیین سازوکار حیات با قوانین علمی، نه از زاویه دین و توهم ……………………………….. ۱۴۹
۱-۱ گسیختن علمی بافت رنگینکمان و توهمزدائی از آن………………………………………………………… ۱۵۰
فرسایش بادی، ۱ هکتار – کلاس ۲
فرسایش سطحی و شیاری، ۱ هکتار – کلاس ۵
شور شدن اراضی در نتیجه آبیاری، ۱۰۰ هکتار – کلاس ۳
درختچههای چوبی مهاجم، ۴ هکتار – کلاس ۴
تخریب ساختمان خاک، ۴ هکتار – کلاس ۳
اسیدیشدن خاک، ۴ هکتار – کلاس ۴
زمینهای پف کرده،۱۰۰ هکتار – کلاس ۳
در این ارزیابی هر یک از پدیده های بالا به دو تا هفت کلاس، از نظر شدت تأثیر عوامل مؤثر در هر پدیده تقسیم بندی شدهاست ]۸[.
در ۲۶ جولای ۱۹۹۱، در پایان سی و دومین نشست شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحدتصمیم گرفتهشد تا در طی یک دوره هشت ساله (۱۹۹۷-۱۹۹۱) مطالعهای در مورد تخریب اراضی و تأثیر آن بر روی مردم در منطقه جنوب آسیا انجام شود که هشت کشور از جمله ایران را در برمیگرفت. در تحقیق مذکور، هشت کشور به دو ناحیه بزرگ اقلیمی، ناحیه خشک شامل: افغانستان، ایران، پاکستان، هندوستان و ناحیه مرطوب شامل: بنگلادش، هندوستان، نپال و سریلانکا، تقسیم شده و فرایندهای فرسایشبادی و آبی، ماندابیشدن، حاصلخیزیخاک، شور شدن و افت سطح آب زیرزمینی بعنوان انواع تخریباراضی مورد ارزیابی قرارگرفتند. در این بررسی، تخریب اراضی نهایتاً در چهار کلاس، بر اساس شدت تخریب به شرح زیر تقسیمبندی شدهاند:
الف) شدت کم: که در برخی نقاط، تولید کشاورزی تقلیل یافته است.
ب) شدت متوسط: که تولید کشاورزی نسبتاً کاهش یافته است.
ج) شدت زیاد: که در سطح مزرعه قابل اصلاح نیست.
د) خیلی زیاد: که با فنآوری موجود در حال حاضر غیرقابل اصلاح و غیرقابل برگشت است.
در پایان این تحقیق، پیشنهاد گردیدهاست که در مناطق تپهماهوری و کوهستانی اصلاح اراضی تحت عنوان «طرح مدیریت آبخیز» اعمال گردد، زیرا ارزیابی «تخریب اراضی» بر اساس تقسیمبندی آبخیزها در کلاسهای بدون تخریب تا تخریب اراضی خیلی شدید بصورت مشابه امکان پذیر است که در این صورت نواحیکاری را نیز میتوان انتخاب نمود.
در سال ۱۹۹۸ هاراشه[۱۲] و همکاران در ژاپن، نقشه بیابانزایی غرب آسیا را به کمک سنجش از دور و سیستمهای اطلاعاتجغرافیایی ترسیم نمودند. آنها بیش از ۷۰ لایه اطلاعاتی را جمعآوری کرده و محاسبه نمودند و پس از رقومیکردن این لایه ها و تعریف سیستم مختصات واحد برای آنها، این لایه ها را در پایگاه اطلاعات جغرافیایی ذخیره و در نهایت با هم ترکیب کردند و بر اساس آن نقشه بیابانزایی غربآسیا را ترسیم نمودند. این لایه ها از پنج نوع داده بدستآمدند که عبارتند از: ]۸[.
داده های خاک ۲- داده های توپوگرافی
۳-داده های ماهواره ای ۴- داده های اقلیمی
۵- داده های اقتصادی – اجتماعی
در سال ۱۹۹۰ کمیسیون اروپا پروژه MEDALUS را با هدف انجامدادن بررسیهای پایهای در بیابانزایی کشورهای مدیترانهای پیشنهاد کرد. این پروژه به مدت ۹ سال به طول انجامید و در سال ۱۹۹۹ مدلی برای ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی تحت عنوان ESAS ارائه گردید. در این مدل چهار شاخص تحت عنوان شاخص کیفیتخاک، شاخص کیفیتاقلیم، شاخص کیفیتپوششگیاهی و شاخص مدیریت به عنوان شاخصهای کلیدی بیابانزایی تعریف شدند و در نهایت نقشه بیابانزایی از میانگین هندسی شاخص های مذکور بدست آمد. بعد از ارائه این مدل دانشمندان کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی به ارزیابی آن برای بررسی بیابانزایی در مناطق خود پرداختند ]۳۵[.
لادیسا[۱۳] و همکاران در سال ۲۰۰۲ میلادی برای ارزیابی بیابانزایی با توجه به روش MEDALUS شش شاخص را برای ارزیابی در نظر گرفتند این شاخصها عبارت بودند از: شاخصهای خاک، اقلیم، پوششگیاهی، کاربریاراضی، مدیریت و شاخص فشار انسانی. هر شاخص خود دارای لایههایی بودند، در این تحقیق از میانگین شاخصهای کاربری اراضی و مدیریت به عنوان یک شاخص، قبل از قرارگرفتن در فرمول نهایی استفاده شد و در نهایت از میانگین هندسی پنج شاخص مذکور، نقشه نهایی بیابانزایی ترسیم شد، او این مدل را در منطقه باری (Bari) ایتالیا تست کرد ]۴۵[.
جاد و لطفی[۱۴] در سال ۲۰۰۶ به منظور تهیه نقشه حساسیت بیابانزایی در مصر از مدل MEDALUS استفاده نمودند. بدینگونه که سه شاخص کیفیتخاک، کیفیتپوششگیاهی و کیفیتآب و هوا را در منطقه مورد مطالعه خود در نظرگرفتند. در رابطه با معیار خاک زیر معیارهای: مواد مادری، شیب، بافت خاک و عمق، در رابطه با شاخص پوششگیاهی: زیرمعیارهای حفظ در برابر فرسایش، مقاومت به خشکی و پوششگیاهی، و در مورد شاخص آب و هوا: زیر معیارهای شاخص خشکی که از بارش سالانه و تبخیر وتعرق بالقوه به دست آمده را محاسبهکردند. نتایج حاصله نشان میدهد که ۱/۸۶ درصد از خاک مصر به عنوان مناطق حساس، ۳/۴ درصد نسبتاً حساس و ۶/۹ درصد به عنوان حساس طبقه بندی شدهاست ]۴۳[.
ابن الرحمان و شنشونی[۱۵] در سال ۲۰۱۰ به وسیله مدل مدالوس به بررسی میزان حساسیت شرق الجزایر به بیابانزایی اقدام کردند. طی این تحقیق چهار معیار شامل: خاک، آب و هوا، پوششگیاهی و معیار اقتصادی - اجتماعی مورد بررسی قرارگرفتند. لایه های مورد نظر در سیستم اطلاعاتجغرافیایی تهیهشدند و با روی همگذاری لایه های مربوط به پارامترها نقشه حساسیت به بیابانزایی به دست آمد. از دیگر داده های مورد استفاده تصاویر ماهوارهای، نقشه زمین شناسی و نقشه خاکشناسی بود. هدف این تحقیق شناسایی مکانهایی با حساسیت مختلف تخریب در شرق الجزایر به وسیله مدل مدالوس بود که در این زمینه عوامل انسانی و نیز عوامل محیطی از جمله خاک، پوششگیاهی و آب و هوا مد نظر قرار داده شده است ]۳۹[.
محمد سعید السعید [۱۶]در سال ۲۰۱۲ به ارزیابی بیابانزایی شمال بیابان سینا با بهره گرفتن از مدل مدالوس اصلاح شده اقدام کرد. این تحقیق با هدف استفاده از تجزیه وتحلیلهای مکانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به منظور ارزیابی حساسیت گسترش بیابانها در شمال شبهجزیره سینا در مصر صورت گرفتهاست. در این مطالعه پنج شاخص اصلی بیابانزایی شامل: پوششگیاهی، آب و هوا، خاک، فرسایش و مدیریت مد نظر گرفته شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که ۶۵% از منطقه مطالعاتی دارای حساسیت بسیار شدیدی به بیابانزایی برخوردارند در حالی که فقط ۲/۱% منطقه دارای حساسیت کمی نسبت به بیابانزایی است ]۴۷[.
در بررسی اثرگذاریهای تغییرات کاربری اراضی و پوشش سطح روی تخریب منابع در حوزه های آبخیز دریاچه کینگهای در چین به این نتیجه رسیدند، که حوزه نام برده به شدت آسیبپذیر و حساس به تغییرات اقلیم و مداخله انسانی بوده و با بررسی دوره زمانی ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴ مشخص شد که روند تخریباراضی رو به افزایش میباشد و عوامل اصلی مؤثر بر فرایندهای بیابانزایی در نتیجه فعالیتانسانی از جمله افزایش جمعیت، چرای بیش از حد مجاز دامها و سیاست نادرست بکار برده در بهره برداری از منابع است ]۴۶[.
۲ـ۳ـ سابقه تحقیق در ایران
اختصاصی و مهاجر در سال ۱۳۷۴، روشی را جهت طبقهبندی نوع و شدت بیابانزایی اراضی در ایران ([۱۷]ICD) منتشر نمودند. در این روش سعی گردیدهاست تا غالب عوامل مؤثر در بیابانیشدن اراضی بصورت گام به گام مورد بررسی قرارگرفته و با رعایت اثرات متقابل آنها، امکان ارزیابی نسبتاً دقیق و در عینحال آسان برای کارشناسان و محققان فراهم شود. توجه به چشماندازهای طبیعی پوششگیاهی و نوع شدت بهرهبرداری از تولیدات بیولوژیکی و نهایتاً کاهش توان تولیدی هر واحد به عنوان شاخصهای اصلی تفکیک محیطهای بیابانی و به دنبال آن شدت بیابانزایی از ویژگیهای این روش میباشد. در روش مذکور عوامل مؤثر در بیابانزایی به روش ترازوی وزنی مورد ارزیابی قرار میگیرند. بر اساس روش پیشنهادی سطحی بالغ بر ۱۰ میلیون هکتار از اراضی ایران مرکزی از جنوب اصفهان تا جنوب سیرجان مورد ارزیابی و نقشهبندی قرارگرفت، در این روش به فرایندهای بیابانزایی توجهی نشده است و شدت بیابانیشدن اراضی با توجه به عوامل مؤثر در ایجاد آن بر اساس مقیاس ۱:۲۵۰۰۰۰ تهیه و مشخص گردیدهاست. با توجه به معیارهای ارائه شده جهت ارزیابی این عوامل که اصولاً توصیفی و کیفی هستند و نیز با در نظرگرفتن امکان اینکه روش پیشنهادی برای مقیاسهای بزرگتر از ۱:۲۵۰۰۰۰ توان لازم جهت تفکیک طبقات شدت بیابانزایی را نداشته باشد، ضروری است تا برای مقیاسهای بزرگتر، شاخصهایی در حد جزئیتر مشخص گردند تا بتوان بررسیهای دقیقتری را در مورد تعیین شدت بیابانزایی مناطق مختلف انجام داد. در نهایت قابل ذکر است که هر چند روش مذکور دارای نواقصی است، اما با این وجود میتوان از این روش در امر شناسایی عوامل مؤثر در شدت بیابانزایی در قالب طرحهای اجرایی مبارزه با این پدیده (بیابانزایی) در حد منطقهای و استانی استفاده نمود ]۶[.
در سال ۱۳۷۸ عباسآبادی، روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابانزایی دشت آق قلا ـ گمیشان، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد ارائه نمود. در این روش برای ارزیابی کمی و تهیه نقشه وضعیت بیابانزایی از چهار فرایند، تخریب منابعگیاهی، ماندآبی شدن، فرسایش خاک، شورشدن اراضی و برای برآورد و تهیه نقشه خطر بالقوه بیابانزایی از چهار عامل مؤثر در تخریب اراضی که شامل دو عامل انسانی (احداث سازههای نامناسب و بهرهبرداری بیرویه) و دو عامل طبیعی (اقلیم و ژئومرفولوژی) بودند، به روش امتیازدهی موردبررسی قرارگرفت. همچنین خطر کل بیابانزایی که نشاندهنده وضعیتی نسبتاً جامع از بیابانزایی نواحی خشک است، از تلفیق ارزش عددی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابانزایی بدست آمد. ]۲۵[.
در سال ۱۳۷۹ گویا، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت و شدت بیابانزایی ارائه کرد که در آن از ۷ عامل جهت برآورد شدت بیابانزایی استفاده کردهاست. در این روش برای هر کدام نمرهگذاری شده، به گونه ای که دامنه اعداد از (۵-) تا ۲۰ متغیر میباشد. این ۷ عامل عبارتند از: اقلیم، سنگشناسی، ژئومرفولوژی، خاک، هیدرولوژی، مدیریت و کاربریاراضی، ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی بودند. عامل هفتم (ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی) خود به چهار فرایند تقسیم میشود که شامل وضعیت فعلی فرسایشآبی و بادی ، وضعیت فعلی تخریب پوششگیاهی، وضعیت فعلی شوریزایی و قلیائیت و وضعیت تخریب منابعآب میباشد. نحوه امتیازدهی عامل ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی بصورت زیر است:
اگر پس از امتیاز کسب شده در بین ۴ عامل، عاملی غالب بود آن را در نظرگرفته و با عامل قبلی جمع نموده و نهایتاً عدد به دست آمده با توجه به کلاسبندی انجامشده، میزان شدت فرسایش را نشان خواهدداد. اما اگر در بین ۴ عامل، عاملی غالب نباشد، متوسطگیری صورت گرفته و مقدار متوسط به دست آمده را با ۶ عامل قبلی جمع نموده و کلاس شدت بیابانزایی تعیین میشود ]۸[. در سال ۱۳۸۰ همتی، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده منابعطبیعی، با بهره گرفتن از مدل فائو ـ یونپ و با تکیه بر سه فرایند فرسایشبادی، فرسایشآبی و تخریب پوششگیاهی به ارزیابی بیابانزایی اقدام کرده است. او در نتایج خود اصلیترین فرایندهای بیابانزایی در منطقه را درمرحله اول تخریب منابعگیاهی و پس از آن فرسایشآبی و در نهایت فرسایشبادی میداند و بیان می کند که روش مذکور بر اساس ویژگیهای خاص منطقه قزل اوزن تنظیم شدهاست، پس ممکن است که برای سایر مناطق با ویژگیهای متفاوت با منطقه مذکور، نتیجه مطلوبی ارائه ندهد، لذا او نقش دخالتهای انسانی را مؤثرترین عامل بیابانزایی و عوامل طبیعی بویژه زیر عامل ژئومرفولوژی را در مرحله بعدی از اهمیت قرار میدهد ]۸[.
در سال ۱۳۸۲ منصوری، بیابانزایی منطقه شکار ممنوع دشت قشلاق بناب را مورد ارزیابی قرارداده و به کمک روش FAO-UNEP اقدام به تهیه مدل بیابانزایی در این منطقه کرد. او در بررسی خود مهمترین عوامل بیابانزایی در منطقه مطالعاتی را تغییر کاربریاراضی، کاهش آب ورودی به تالاب ، احداث سازههای نامناسب در منطقه و بالادست، نزولات جوی و تغییرات اقلیم و همچنین پارامترهای ژئومرفولوژی برشمرده است. او در تحقیق خود منطقه مورد مطالعه را به ۱۴ واحدکاری تقسیمبندی کرد و کلیه فرایندها و عوامل بیابانزایی را در این واحدهای کاری و در پنج کلاس غیرقابل ملاحظه، خفیف، متوسط، شدید و بسیارشدید ارزیابی نمود ، او همچنین در پایان تحقیق خود، منطقه موردمطالعه را از نظر خطر کل بیابانزایی در دو دامنه با کلاس بیابانزایی خفیف تا بسیارشدید قرار دادهاست ]۸[.
در سال۱۳۸۳ جوادی ، ارزیابی توان بیابانیشدن منطقهای به وسعت ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی منطقه ماهان کرمان را با روش FAP-UNEP و ICD مورد مطالعه قرارداد. او در مطالعه خود ابتدا به کمک اطلاعات پایهای که از نقشههای توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی، به دست آمد منطقه مورد نظر را به ۱۶ رخساره ژئومرفولوژی تقسیم کرد، به نحوی که در ادامه تحقیق هر رخساره بعنوان واحد اصلی ارزیابی بیابانزایی، از پنج کلاس ناچیز (آرام)، کم، متوسط، زیاد و شدید استفاده نموده است. او در مطالعاتش به این نتیجه رسیده که عمدهترین فرایندهای مؤثر در تخریب اراضی در منطقه مذکور به ترتیب فرایندهای فرسایشآبی، تخریب منابعآب و فرسایشبادی میباشد. از میان معیارهای ارزیابی فرایند فرسایشآبی، معیار شکل اراضی و پستی و بلندی-تنوع رخساره های آبی و در بین معیارهای فرایند تخریب منابع آب، معیار افت سطح آب زیرزمینی، مهمترین معیارهای فرایند مذکور میباشند. بررسی متوسط وزنی ارزش کمی عوامل بیابانزایی غالب بودن عامل محیطی بر عامل انسانی را تأیید مینماید. او همچنین به این موضوع اشاره می کند که در حال حاضر در تمامی رخسارههای موجود در منطقه مورد نظر، تخریب اراضی با درجات مختلف بوقوع پیوسته بطوری که از مجموع ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی مطالعه شده، حدود ۳۲/۳۱ درصد از منطقه دارای شدت بیابانزایی متوسط (II) و ۷۸/۶۶ درصد از آن دارای شدت بیابانزایی زیاد (IV) تشخیص داده شدهاست ]۸[.
در سال ۱۳۸۵ آزادنیا، به بررسی معیارهای آب و خاک در بیابانزایی منطقه عینخوش دهلران (دشت ابوغریو) اقدام نمود. در این تحقیق به بررسی معیارهای آب و خاک مطابق روش مدالوس اقدام کرد. در این مدل هشت شاخص برای معیار خاک و هشت شاخص برای معیار آب مد نظر قرار گرفت. جهت دسترسی به شاخص های مورد نیاز از شاخص های ارائه شده توسط احمدی و همکاران (۱۳۸۴) و نیز تعدادی از شاخص های تعدیل شده مدل ICD استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که در منطقه بیابانزایی شدید و در حال گسترش است، معیار آب در کلاس شدید و معیار خاک در کلاس متوسط طبقه بندی شد. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه بر اساس دو معیار آب و خاک ۳۸۵/۱ DS= تعیین شده و کلاس شدت بیابانزایی برای کل منطقه مورد مطالعه بحرانی برآورد شد ]۸[.
در سال ۱۳۸۷ زهتابیان و همکاران، در ارزیابی بیابانزایی منطقع عینخوش دهلران در قالب مدل مدالوس و طبق دو معیار آب و خاک به این نتیجهرسیدند که بیابانزایی در این منطقه شدید بوده و در حال گسترش است. او معیار آب را در کلاس شدید و معیار خاک را در کلاس متوسط طبقه بندی کرد. در رابطه با معیار خاک: به ترتیب شاخص های درصد موادآلی، بافت خاک و جنس سازند و از معیار تخریب منابعآب شاخص های، شاخص خشکی، هدایت الکتریکی و افت آبزیرزمینی بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه برخوردار هستند. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه مطابق دو معیار آب وخاک تعیین شد ۳۸/۱ DS= که نشان دهنده شدت بیابان زایی بحرانی نوع الف برای کل منطقه است ]۸[.
در سال ۱۳۸۸ ناطقی به ارزیابی شدت بیابانزایی دشت سگزی با بهره گرفتن از مدل IMDPA اقدام کرد. در این تحقیق سه معیار آب، پوششگیاهی و زمین مورد ارزیابی قرارگرفت و با توجه به شرایط منطقه برای هر معیار تعدادی شاخص مد نظر قرارگرفت. مطابق با شاخص های مشخص شده برای هر معیار و طبق میانگین هندسی در شاخص ها نقشه کیفی هر معیار بدستآمد. نقشه حاصله نشاندهنده کلاس شدید و بسیار شدید روند بیابانزایی منطقه میباشد. با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته مشخص شد که معیار آب در کلاس خیلی شدید، بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه دارد، بعد معیارهای زمین و پوشش به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در بیابانزایی منطقه اعمال می کنند ]۳۴[.
حسینی و همکاران در سال ۱۳۹۱ به پهنه بندی خطر بیابانزایی دشت سیسیتان با بهره گرفتن از مدل مدالوس تغییریافته اقدام کردند. هدف از این مطالعه ارزیابی کمی بیابانزایی منطقه مذکور بود. نتایج به دستآمده از این تحقیق نشان میدهد که از کل منطقه مورد مطالعه با مساحت ۶/۴۸۱۹ هکتار۵۵ % در کلاس متوسط و۳۴/۲۶ % در کلاس شدید و۶۴/۱۸ % در کلاس بسیارشدید از نظر بیابانزایی قرار میگیرند ]۴۴[.
فصل سوم
مواد و روشها
مواد و روشها
۳-۱- معرفی منطقه مورد مطالعه
۳-۱-۱- وضعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه تحت عنوان دشت مهران در محدوده ˊ ۰۳ ˚۳۳ تا ˊ ۱۳ ˚۳۳ عرض شمالی و ˊ ۰۵˚۴۶ تا ˊ۱۵˚۴۶ طول شرقی و به وسعت تقریبی منطقه۳۱۷۰۱ هکتار است. دشت مهران از وسیعترین دشتهای استان ایلام میباشد. مهمترین مراکز جمعیتی موجود در این دشت، شهر مهران با ارتفاع ۱۵۰ متر از سطح دریا بوده که در فاصله ۹۰ کیلومتری جنوب شهر ایلام واقع شدهاست. سایر مراکز جمعیتی این دشت شهرک اسلامیه و روستای بانرحمان میباشند. شهرک اسلامیه در فاصله حدود ۱۰ کیلومتری شرق مهران و در مسیر جاده مهران - دهلران قرار داشته و روستای بانرحمان در فاصله حدود ۲۵ کیلومتری شمال شرق مهران واقع شده است. موقعیت مکانی منطقه مورد مطالعه در نقشه تقسیمات سیاسی استان در شکل (۳-۱) آورده شدهاست. در سطح دشت مهران دو رودخانه گاوی و کنجانچم در جریان میباشند که روند عمومی آنها به تبعیت از شیب دشت از شرق و شمال شرق به طرف غرب و جنوبغرب میباشد که این دو رودخانه در ۳ کیلومتری غرب شهر مهران به هم میپیوندند و پس از طی مسافتی از مرز غربی کشور خارج و وارد کشور عراق میشوند. ارتفاعات مشرف به شهر مهران شامل کوه یکشنبه و کولگ با حداکثر ارتفاع ۱۴۰۰ و ۶۴۰ متر در شمال و کوههای چکه موسی، چکه قمر و قلاویزان با حداکثر ارتفاع ۳۸۰، ۴۷۰ و ۲۰۰ متر در جنوب میباشند. کمترین ارتفاع در مناطق جنوب غربی( انتهای دشت مهران ) و به میزان کمتر از ۱۴۰ متر از سطح دریا مشاهده می شود. اغلب دامنههای شمالی دشت پرشیب ولی در قسمتهای خروجی دشت شیب کم شده و اراضی مسطح و هموار که با مواد آبرفتی پوشانیده شده ظاهر می شود، درههای حوضه عمدتاً U شکل میباشند ]۲۹[.
شکل ۳-۱- موقعیت منطقه مورد مطالعه در کشور، استان و شهرستان
۳-۱- ۲ -اقلیم
شناخت اقلیم یک منطقه در بیشتر فعالیتهایی که انسان در زمینه های مختلف کشاورزی، عمرانی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، شهرسازی و غیره انجام میدهد به عنوان نخستین قدم و ضروریترین بررسی مقدماتی تلقی میگردد. اقلیم یک ناحیه مجموعه پدیده های هواشناسی است که در حالت متوسط اتمسفر را در آن ناحیه مشخص مینماید. طبق آمار و اطلاعات جمعآوری شده از ایستگاههای هواشناسی موجود در منطقه مهران ویژگیهای هواشناسی شامل: بارندگی، دما، تبخیر و تعرق و طبقه بندی اقلیمی منطقه بررسی می شود.
۳-۱-۲-۱- بارندگی
این امر که بارش در محیطهای خشک متغییر است و کمتر قابل پیش بینی است، پذیرفته شدهاست. علاوه بر این بارندگی در اغلب مناطق خشک و نیمهخشک فقط طی چند ماه از سال ریزش داشته و سال به دو فصل خشک و مرطوب قابل تقسیم است. بررسی و مطالعه آمار هواشناسی و اقلیم منطقه نشان داد که اقلیم منطقه خشک است، مهمترین عوامل ایجاد بارندگی در یک منطقه وجود رطوبت کافی در هوا و عامل صعود تودههای هوا میباشد. یعنی عامل صعود، توده هوای مرطوب را تا ارتفاع معینی از سطح زمین بالا میبرد تا اینکه در اثر سرد شدن بی در رو به نقطه اشباع میرسد و به دنبال آن ابر ایجاد می شود و بارندگی آغاز میگردد. برای تامین رطوبت هوا نیاز به منبع آبی بزرگ میباشد که به دلیل فقدان چنین منابع عظیم رطوبت موردنیاز از بیرون وارد می شود. مهمترین منبع رطوبتی بارندگی منطقه مورد مطالعه از دریای مدیترانه تامین می شود که از طریق جریان بادهای سطح بالا، آنتیسیکلونها و سیکلونهای سطح زمین به منطقه آورده می شود. جهت تهیه نقشه همباران محدوده مطالعاتی مهران از داده های بارندگی متوسط درازمدت تعداد ۳ ایستگاه هواشناسی در این محدوده و محدودههای مجاور استفاده شده و نقشه موردنظر ترسیم گردیده است.
برای تهیه Fe3O4/SiO2یک گرم Fe3O4 به همراه۱۰ میلی لیتر آب و ۴۰ میلی لیتر اتانول به مدت ۳۰ دقیقه در بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر) تحت آلتراسونیک قرار داده شد. در ادامه ۲ میلی لیتر آمونیاک را به همراه ۴/۰ میلیلیتر تترا اتیل اورتو سیلیکات به مخلوط بالا اضافه گردید و به مدت ۲۴ ساعت در حمام روغن با دمای ۵۰ درجه سانتیگراد قرار داده شد، بعد از سرد شدن محتویات بالن، نانو ذرات عامل دار شده با بهره گرفتن از آهنربا از مخلوط واکنش جدا گردید و چندین بار با اتانول و آب شستشو داده شد و در آون خلا با دمای C°۸۰ خشک گردید.
برای تهیه Fe3O4/SiO2/CPTES، به یک گرم ازFe3O4/SiO2 در بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر) مقدار ۵/۰ میلی مول تری اتیل آمین و .۵/۱ میلی لیتر تری کلرو پروپیل تری اتوکسی سیلان در ۱۰ میلیلیتر حلال تولوئن اضافه شد و بالن در دمای رفلاکس به مدت ۷۲ ساعت هم زده شد. نانو ذرات توسط یک آهنربای قوی جمع آوری شده و با تولوئن (۱۰ میلیلیتر) و متانول (۱۰ میلیلیتر) و اتانول (۱۰ میلیلیتر) شستشو داده شد و سپس در یک آون در دمایC°۶۰ به مدت ۱۲ ساعت خشک گردید.
۲-۳-۳- تهیه Fe3O4/SiO2/CPTES/EDA
یک میلیلیتر اتیلن دی آمین به یک گرم از Fe3O4/SiO2/CPTES در یک بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر) مجهز به همرن مکانیکی، اضافه گردید. سپس به آن ۱۰ میلیلیتر تولوئن خشک اضافه و محتویات بالن در دمای رفلاکس به مدت ۷۲ ساعت هم زده شد. نانو ذرات توسط یک آهنربای خارجی جمع آوری شده و با ۱۰ میلیلیتر اتانول شستشو داده شد و سپس در دمای C°۶۰ به مدت ۱۲ ساعت خشک شد.
۲-۳-۴- تهیه کاتالیزگر Fe3O4@EDA-SO3H
به یک گرم از Fe3O4/SiO2/CPTES/EDA در بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر)، ۲ میلیلیتر دی کلرو متان افزوده شد و به مدت ۱۰ دقیقه آلتراسونیک شد. سپس بالن به یک حمام یخ انتقال داده شد و مخلوط تا دمای C°صفر درجه سانتیگراد سرد شد و یک میلیلیتر کلرو سولفونیک اسید قطره قطره به مدت ۲ ساعت افزوده شد. سپس محتویات بالن به مدت ۲ ساعت در دمای اتاق هم زده شد. نانو ذرات توسط یک آهنربای خارجی جمع آوری شده و با ۵ میلیلیتر اتانول شستشو داده شد و سپس در دمای C°۶۰ به مدت ۱۲ ساعت خشک شد.
سنتز مشتقات کوئینوکسالین در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H
برای انجام این واکنش ابتدا باید شرایط بهینه ی انجام واکنش را به دست آورد.
۲-۴-۱- بهینه کردن شرایط واکنش سنتز مشتقات کوئینوکسالین در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H
این واکنش شامل ۴ متغیر است که بایستی بهینه شوند، این متغیرها عبارتند از:
-
- انتخاب دما
-
- انتخاب بهترین حلال
-
- انتخاب نسبت مولی مناسب برای کاتالیزگرMNPS@EDA-SO3H
-
- انتخاب نسبت مولی مناسب برای واکنش دهنده ها
جهت بهینه سازی واکنش تهیه کوئینوکسالین، از ۲،۱- فنیلن دی آمین و بنزیل در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H در حلال اتانول طبق (شمای ۲-۱) به عنوان واکنش استاندارد انتخاب شد.
شمای ۲-۱- واکنش استاندارد: تهیه کوئینوکسالین از ۲،۱- فنیلن دی آمین و بنزیل در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H در حلال اتانول
از آنجائیکه واکنش در دمای اتاق جواب مناسبی داد، بررسی دمای بالاتر انجام نشد و دمای اتاق به عنوان شرایط دمایی مطلوب برای انجام واکنش انتخاب شد.
۲-۴-۲- تعیین بهترین حلال
در شش بالن ته گرد (۲۵ میلی لیتری) مجهز به همزن مغناطیسی، مخلوطی از ۲،۱- فنیلن دی آمین(۱میلی مول،۱۰۸/۰گرم)، بنزیل (۱میلی مول،۲۱۰/۰گرم) و MNPS@EDA-SO3H(032/0گرم) تهیه شد. به هر کدام از بالن ها به ترتیب مقدار ۳ میلی لیتر از حلال های استونیتریل، دی اکسان، اتانول، آب و تترا هیدروفوران و آب-اتانول اضافه شد و در ظرف آخر از شرایط بدون حلال استفاده شد. مخلوط های حاصل در دمای اتاق هم زده شدند. واکنش آخر هم در یک بوته چینی بدون حلال آماده شد و با هاون ساییده شد. پیشرفت واکنش ها با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان–اتیل استات به نسبت ۱۵ به ۵ مورد بررسی قرار گرفت. پس از اتمام واکنش، کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H با بهره گرفتن از یک آهنربای خارجی جدا شده و مخلوط واکنش به دستگاه تبخیر در خلاء متصل شد و رسوب حاصل در بالن ته گرد خشک شد. محصول واکنش به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. نتایج در جدول (۳-۱)، بخش ۳-۲-۱-۱ گزارش شده است. براساس نتایج این جدول، اتانول به عنوان حلال مناسب انتخاب شد.
۲-۴-۳- انتخاب بهترین نسبت مولی برای کاتالیزگر
در سه بالن ته گرد (۲۵ میلی لیتری) مجهز به همزن مغناطیسی، مخلوطی از ۲،۱- فنیلن دی آمین (۱ میلی مول، ۱۰۸/۰ گرم)، بنزیل (۱ میلی مول،۲۱۰/۰ گرم) در ۳ میلی لیتراز حلال اتانول تهیه شد. به مخلوط های حاصل مقادیر مختلف کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H (02/0،۰۳۲/۰،۰۴/۰ گرم) اضافه گردید. مخلوط های حاصل در دمای اتاق هم زده شدند. پیشرفت واکنش ها با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان- اتیل استات به نسبت ۱۵ به ۵ مورد بررسی قرار گرفت. مشابه با روش ذکر شده در بخش ۲-۴-۲، محصول جداسازی شد. محصول واکنش به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. نتایج در جدول( ۳-۲)، بخش ۳-۲-۱-۲ گزارش شده است.
۲-۴-۴- انتخاب بهترین نسبت مولی برای واکنش دهنده ها
در سه بالن ته گرد (۲۵ میلیلیتری) مجهز به همزن مغناطیسی مخلوطی از بنزیل و ۲،۱- فنیلن دی آمین به ترتیب با نسبتهای مولی ۱ به ۱، ۱ به ۱/۱ و ۱ به ۲/۱ در ۳ میلی لیتر حلال اتانول تهیه شدند و به هر یک از محلولهای فوق کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H (۰۳۲/ ۰گرم) اضافه گردید و مخلوطهای حاصل در دمای اتاق با همزن مغناطیسی هم زده شدند. پیشرفت واکنش ها با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان- اتیلاستات به نسبت ۱۵ به ۵ مورد بررسی قرار گرفت. مشابه با روش ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ واکنش ها بعد از پایان متوقف شده، محصول جداسازی شد. نتایج در جدول (۳-۳)، بخش۳-۲-۱-۳ گزارش شده است. محصول واکنش به وسیله طیف سنجی های HNMR1،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد.
۲-۵- روش عمومی برای تهیه کوئینوکسالین با بهره گرفتن از واکنش دهنده های ۲،۱- دی آمین ها و ۲،۱ – دی کتون ها
در یک بالن ته گرد ( ۲۵میلی لیتری) مجهز به همزن مغناطیسی مخلوطی از ۱ میلی مول ترکیبات ۱،۲- دی کتون (آروماتیک ) و ۱ میلی مول از ۱،۲- فنیلن دی آمین در مجاورت MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) در ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. مخلوط حاصل در دمای اتاق هم زده شد. پیشرفت واکنش به وسیله کروماتوگرافی لایه نازک با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان: اتیل استات به نسبت ۱۵: ۵ کنترل شد. پس از کامل شدن واکنش کاتالیزگر با بهره گرفتن از یک آهنربای خارجی جدا شده و مخلوط واکنش به دستگاه تبخیر در خلاء متصل شد و رسوب حاصل خشک شد و به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد.
۲-۵-۱- روش کار تهیه ۳،۲- دی فنیل کوئینوکسالین
مخلوطی از۱،۲- فنیلندیآمین (۱میلی مول، g 108/0)، بنزیل (۱میلی مول، g 210/0)، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۴ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۸۲/۰گرم با بازده ۱۰۰ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجی های HNMR1،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. جدول (۳-۴)( طیف شماره ۱)
m.p. Found:126-128 ̊C; Reported [107]: 125-126 ̊C.
۱HNMR(400 MHz, CDCl3) δ= ۸٫۲۱(dd, ۳J=6.4 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H), 7.8(dd, ۳J=6.4 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H), 7.53-7.56(m, 4H, Ar), 7.28-7.39(m, 6H, Ar).
۱۳CNMR (100 MHz, CDCl3): δ= ۱۵۳٫۴۹, ۱۴۱٫۲۴, ۱۳۹٫۰۸, ۱۲۹٫۹۸, ۱۲۹٫۸۵, ۱۲۹٫۲۲, ۱۲۸٫۸۲, ۱۲۸٫۲۹٫
۲-۵-۲- روش کار تهیه اسنفتو [۲،۱-b] کوئینوکسالین - ۱۱- اون
مخلوطی از۱،۲- فنیلندیآمین (۱میلی مول، g 108/0)، اسنفتن کوئینون (۱میلی مول، g ۱۸۲/۰)، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۸ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۴۳/۰گرم با بازده ۹۶ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجی های HNMR1،CNMR ۱۳و نقطه ذوب شناسایی شد. جدول (۳-۴) (طیف شماره ۲)
m.p. Found: 237-242 ̊C
۱HNMR(400 MHZ, CDCl3) δ= ۸٫۴۲ (d, J=6.8, 2H), 8.22 (dd, ۳J=5.2 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H), 8.10 (d, J=8.4 Hz, 2H), 7.84 (t, J=7.6 Hz, 2H), 7.77 (dd, ۳J=6.2 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H).
۱۳CNMR (100 MHz, CDCl3): δ=۱۵۴٫۰۹, ۱۴۱٫۲۷, ۱۳۶٫۵۰, ۱۳۱٫۸۱, ۱۳۰٫۰۱, ۱۲۹٫۶۰, ۱۲۹٫۴۹, ۱۲۹٫۲۴, ۱۲۸٫۶۸, ۱۲۱٫۸۷٫
۲-۵-۳- روش کار تهیه ۶- متیل-۳،۲- دی فنیل کوئینوکسالین
مخلوطی از ۴- متیل-۲،۱- فنیلن دی آمین (۱میلی مول، ۱۲۲/۰گرم)، بنزیل (۱میلی مول، ۲۱۰/۰گرم)، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۱۰ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۵۵/۰گرم با بازده ۹۵ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳و نقطه ذوب شناسایی گردید. جدول (۳-۴) (طیف شماره ۳)
m.p. Found:114-117 ̊C; Reported [107]: 116-117 ̊C.
۱H NMR (400 MHz , CDCl3) δ= ۸٫۱۰ (d, J=8 Hz, 1H), 7.98 (s, 1H ), 7.63 (dd, ۳J=8.4 Hz,
۴J=1.6 Hz, 1H), 7.51-7.54 (m, 4H), 7.28-7.38 (m, 6H), 2.60(s, 3H).
۱۳CNMR (100 MHz, CDCl3) (ppm): 21.94, 128.03, 128.24, 128.64, 128.70, 128.71, 129.83, 129.85, 132.32, 139.23, 139.72, 140.510, 141.30, 152.59, 153.34.
۲-۵-۴- روش کار تهیه ۶- متیل- اسنفتو [۲،۱-b] کوئینوکسالین -۱۱- اون
مخلوطی از ۴- متیل-۲،۱- فنیلن دی آمین (۱میلی مول، g 122/0)، اسنفتن کوئینون (۱میلی مول، g 182/0) اسنفتن کوئینون، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۱۵ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۵۷/۰گرم با بازده ۹۶ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجیهای HNMR1 ،CNMR ۱۳و نقطه ذوب شناسایی گردید. جدول (۳-۴) (طیف شماره ۴)
۲-۱-۲- ماهیت و ویژگی خدمات
خدمات به مشتریان شامل کلیه اموری است که سازمانها به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از محصولات یا خدماتی که خریداری کردهاند انجام میشود.
(روستا و همکاران،۱۳۷۶)
در مورد خدمات باید چهار ویژگی خاص را مورد توجه قرار داد. (پارسائیان،۱۳۷۹)
۲-۱-۲-۱ - ناملموس بودن[۲]
مقصود از ناملموس بودن این است که هنگام خرید نمیتوان خدمات را با چشم دید، مزهی آنها را چشید، آنها را احساس نمود، شنید یا از بوی آن آگاه شد. برای مثال، هنگامی که کسی تحت عمل جراحی پلاستیک قرار میگیرد، پیش از خرید این خدمات نمیتواند نتیجه را ببیند و مسافر هواپیما چیزی جز یک بلیط و تعهدی برای سالم رسیدن به مقصد نخواهد داشت.
۲-۱-۲-۲- تفکیکناپذیری[۳]
مقصود از تفکیکناپذیری این است که نمیتوان خدمات را از کسی که آنها را ارائه میکند جدا کرد، چه رسد به اینکه ارائه کنندهی خدمت، انسان یا دستگاه (ماشین) باشد. اگر کارمندی خدمتی را ارائه کند در آن صورت وی بخشی از این خدمت به حساب میآید.
۲-۱-۲-۳- ناهمگونی[۴]
مقصود از ناهمگونی خدمت این است که کیفیت خدمت به عوامل زیر بستگی دارد: ارائه خدمت، زمان، مکان و شیوهای که این خدمت ارائه میشود.
۲-۱-۲-۴- فناپذیری
فناپذیری خدمات به این معنی است که نمیتوان خدمات را در انبار گذاشت و پس از مدتی آنها را فروخت یا به مصرف رسانید.
جدول (۲-۱) ویژگی منحصر به فرد خدمات، مشکلات بازاریابی آن و استراتژیهای پیشنهادی (Robert et al.1987)
ویژگی منحصر به فرد خدمات | مشکلات بازاریابی خدمات | استراتژی بازاریابی پیشنهادی |
ناملموس بودن | ۱- نمیتوان آنرا ذخیره کرد ۲- دارای حق انحصاری نیست ۳- نمیتوان آنرا فوراً نمایش داد ۴- قیمتگذاری برای آن مشکل است |
۱- تأکید بر نشانههای ملموس ۲- استفاده بیشتر از منابع شخصی بجای غیرشخصی ۳- تشویق و ترغیب ارتباطات کلاسی ۴- ایجاد تصویرسازمانی قوی ۵- انتقال از حسابداری قیمت برای کمک به قیمتگذاری |
تفکیکناپذیری | ۱- مصرف کننده در تولیدات درگیر است ۲- سایر مصرفکنندگان نیز در تولید خدمات درگیرند ۳- تولید انبوه متمرکز خدمات، مشکل است |
۱- تأکید بر انتخاب و آموزش روابط عمومی ۲- مدیریت مصرفکنندگان ۳- انتقال از موقعیتهای چندگانه |
ناهمگونی | ۱- دستیابی به کنترل و کیفیت و استاندارد مشکل است | ۱- خدمات صنعتی (استاندارد کردن خدمات ویژه عمومی) |
۲-۴-۱۴) نوآوری درگمرک
گمرک بعنوان یک سازمان تأثیرگذار در توسعه و بهبود وضعیت تجارت خارجی، علاوه بر ایفای نقش در عرصۀ سیاستگذاری اقتصادی وتأمین درآمد برای دولت، بطور مستقیم با مردم سروکار داشته و عملکرد آن می تواند موجب رضایتمندی یا عدم رضایت خدمت گیرندگان شود، از اینرو ناگزیر از انتخاب روشها و بکارگیری شیوه هایی است که بر بستر طرحهای خلاقانه و نوآور قرار داشته باشد، تا بتواند به انتظارات ذینفعان پاسخ دهد و به همین دلیل است که گمرک بعنوان یکی از محورهای طرح تحول اقتصادی تعیین گردیده و دولت تلاش می کند با اجرای پروژه هایی چون ایجاد پنجره واحد تجاری، راه اندازی سیستم ارزش وب بنیاد، استقرار سیستم آسیکودای جهانی، تجهیز مبادی ورودی و خروجی به دستگاههای پیشرفته، راه اندازی سامانه هوشمند ورود و خروج کالا و ترانزیت و اصلاح نظام گمرکی و رفع مشکلات آن، پیشگیری از فساد با افزایش سلامت اداری و کرامت انسانی، و نیز طرح آمایش سرزمینی گمرک و ایجاد گمرکات تخصصی به اهداف و سیاستهای میان مدت و بلندمدت در جهت تحقق توسعه اقتصادی دست یابد و آنچه تاکنون درگمرک انجام شده، تنها بخشی از ضروریات تغییر و تحول در این سازمان بوده و پایان راه نیست و گمرک همواره نیازمند اجرای طرحهای نو و نوآوری در ارائه خدمات به مشتریان است و حتی این ضرورت در سطح جهانی نیز حس شده تا بدانجا که کونیومیکوریا دبیرکل سازمان جهانی گمرک (WCO) سال ۲۰۱۳ را سال نوآوری برای پیشرفت گمرک تعیین نمود.(۴و۵بهمن ۱۳۹۱، گزارش همایش روز جهانی گمرک،ص۳) و پیامی به شرح ذیل برای اعضاء سازمان جهانی گمرک منتشر نمود:
“اعضای سازمان جهانی گمرک فرصت آن را خواهند داشت که به ارائۀ ایدههای جدید و تجربیات به دست آمده دراین خصوص ازجمله همکاریهای تازه درجهت گسترش روابط با سازمانهای دولتی و عوامل خارجی و راهحلها و فناوریهای نوین به کار گرفته شده، بپردازند. نیاز به نوآوری در مواجهه با مسائل متغیرگمرکی همانند تأمین امنیت زنجیرۀ عرضۀ جهانی، تسهیل تجارت بین المللی، حصول اطمینان از جمع آوری عادلانه و منصفانۀ درآمدها و حمایت از جامعه در مقابل تجارت غیر قانونی، امری اجتناب ناپذیر تلقی می شود.” (۴و۵بهمن ۱۳۹۱، گزارش همایش روز جهانی گمرک، ص۵)
به عقیده نظام الدین برزگری[۱۴۱]چنانچه گمرک بتواند درسالهای آتی خودش را باسیستمهای جهانی گمرکی هماهنگ کند و همگام با دستورالعملهای سازمانی جهانی گمرک حرکت کند، به نحو احسن شعار “نوآوری برای پیشرفت گمرک” را محقق خواهد ساخت. او میافزاید: گمرک باید تحت یک سامانه جامع با تمام سازمانهای مرتبط با امر تجارت ارتباط الکترونیکی بر قرار کند تا از این طریق از مراجعات حضوری مراجعان و تبادل مدارک کاغذی کاسته شود. درشرایط فعلی کشور، صدور بخشنامههای متعددی که از سوی برخی از دستگاههای ذیربط صادر می شود، قطعاً در کار گمرک خلل ایجاد می کند. به اعتقاد برزگری گمرک به عنوان دیدهبان اقتصادی کشور باید دارای خط مشی مشخص باشد تا بتواند به واسطۀ ثبات رویه ها و دستورالعملها نسبت به اصلاح فرآیندها اقدامات لازم را به عمل آورد. بر این اساس ضرورت دارد اوایل هر سال دستگاههای مرتبط با امر تجارت خط مشی خود را به گمرک ارائه دهند تا اساس دستورالعملهای مسئولان گمرک مشخص گردد. این امرعلاوه بر تدوین نظام گمرکی سالانه، موجب می شود گمرک به واسطۀ ثباتی که از آن برخوردار خواهد بود، در قبال کاستیها پاسخگو باشد. برزگری تأکید کرد: تحقق این امر قبل از هر چیز نیازمند اصلاح فضای کسب و کار است، به نحوی که ثبات جایگزین تغییرات لحظهای و بعضاً سلیقهای شود. باید در نظر گرفت هر تغییری علی رغم ضروری یا غیرضروری بودن منشأ آن، باعث سر درگمی کارکنان گمرک و خدمت گیرندگان از گمرک می شود و ایجاد ضررهای مادی و غیرمادی به عرصۀ صادرات و واردات کشور و به فراخور آن صاحبان این حرفهها را، درپی خواهد داشت. برزگری در ادامه میافزاید؛ نوآوری در گمرک باید به سمت شفافیت قوانین و رویه ها حرکت کند و حرکت گمرک به سمت نوآوری، سبب بهبود عملیات گمرکی شده است. (۴و۵بهمن ۱۳۹۱، گزارش همایش روز جهانی گمرک، ص۲۵)
۲-۵) پیشینه تحقیقات
در خصوص مدیریت دانش و نوآوری سازمانی به صورت مجزا پژوهشهای بسیاری صورت پذیرفته لیکن در خصوص رابطۀ بین این دو تحقیقات کمتری انجام شده است. دراین قسمت پیشینه تحقیقات انجام شده را در ۲ بخش داخلی و خارجی تقسیم بندی مینماییم:
۲-۵-۱) تحقیقات داخلی
- حاجی پوروحسینی(۱۳۸۵) ، به تبیین ارتباط ذهنیت مشترک، ظرفیت جذب و نوآوری و انعطافپذیری در شرکتهای عمدۀ تولید دارو پرداختند. در این پژوهش، ظرفیت جذب به عنوان فعالیتی چند سطحی و اقدامی جمعی تبیین شده است. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر معنادار ذهنیت مشترک برظرفیت جذب دانش و ظرفیت جذب دانش بر نوآوری و انعطافپذیری است.
- در مطالعه ای که توسط صفرزاده و تدین و حرمحمدی درسال ۱۳۹۰ تحت عنوان «بررسی استراتژی های مدیریت دانش برنوآوری و عملکرد سازمانی مطالعه موردی مراکز بهداشتی و درمانی شمال فارس به منظور بررسی تأثیر کدگذاری دانش و شخصی سازی دانش برنوآوری و عملکرد انجام شد ۳۰ برابر متغیرهای تحقیق که ۱۲۰ نفرمی باشد به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. برای تست فرضیات این تحقیق از پرسشنامهای مشتمل بر۲۰ سئوال بسته استفاده شد. به منظور بررسی اعتبار سازه با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید و به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون معادلات ساختاری استفاده شد و نتایج تحقیق نشان میدهد که شخصیسازی دانش و کدگذاری دانش تأثیر مثبتی بر نوآوری و عملکرد سازمانی دارد و همچنین این متغیرها از طریق نوآوری بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبتی میگذارند و بین نوآوری و عملکرد سازمانی نیز رابطۀ مثبت و معنیداری وجود دارد.
- یوسفی و صادق فیضی و سلیمانی درسال ۱۳۹۰ مطالعه ای را تحت عنوان بررسی میزان تأثیر مدیریت دانش بر نوآوری (درمیان مدیران و کارکنان شرکتهای فناور مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه ارومیه) انجام شد در این پژوهش از طریق روش نمونه گیری دومرحلهای خوشهای و طبقهای تصادفی ابتدا از بین ۵۴ شرکت در هرخوشه صنعتی تعدادی از شرکتهای فعال در آن خوشه انتخاب و پرسشنامه تحقیق به تعداد ۱۵۰ عدد بین پاسخگویان توزیع گردید. از میان پرسشنامه های توزیع شده تعداد۱۲۰ پرسشنامه به طور کامل پاسخ داده شد و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. هدف از این تحقیق بررسی میزان تأثیر مدیریت دانش بر نوآوری در شرکتهای فناور مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه ارومیه میباشد و از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت از نوع توصیفی و همبستگی میباشد. یافته های پژوهش نشان دهندۀ وجود رابطه معنادار بین مدیریت دانش و نوآوری (محصول، فرایند، تدریجی و بنیادی) میباشد بنابراین توجه بیشتر شرکتها به مدیریت دانش، باعث افزایش نوآوری در آنها خواهد گردید.
- طالقانی و انواری و افتخاری درسال ۱۳۹۰ مطالعه ای را تحت عنوان رابطۀ مدیریت دانش و نوآوری سازمانی در یک شرکت بیمه انجام دادند. جامعه آماری آن ۱۸۰ کارشناس شرکت بیمه مورد بررسی بودند که ۸۶ نفر به شیوۀ تصادفی ساده به عنوان گروه نمونه تحقیق انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به متغیر مدیریت دانش براساس مدل «ویگ» که توسط «نیومن» و «سدراوگبل» نیز استفاده گردید و اطلاعات مربوط به متغیر نوآوری سازمانی براساس مدل «مقیمی» و «شاه حسینی و کاووسی» به دست آمد. نتایج ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن نشان میداد که شاخص های خلق دانش، حفظ دانش، انتقال دانش و کاربرد دانش با نوآوری سازمانی رابطۀ معناداری دارند. بیشترین ضریب همبستگی درخصوص پیش بینی نوآوری سازمانی مربوط به متغیر کاربرد دانش و کمترین مربوط به حفظ دانش بود. برای اینکه نوآوری سازمانی حاصل شود، مدیران به یکپارچهسازی سرمایه های دانشی در بخشهای مختلف و در اختیار داشتن دانش نیروی داخلی و خارجی نیاز دارند. از طرفی باید دانش در سرتاسر سازمان توزیع شود، توزیع بهتردانش، احتمال ظهور نوآوری سازمانی را افزایش خواهد داد.
- درمطالعهای که توسط مهدوی درسال ۱۳۹۱ تحت عنوان بررسی رابطه بین بلوغ مدبریت دانش و نوآوری و کیفیت خدمات در بانک مسکن شهرستان ارومیه انجام شد به بررسی سطوح بلوغ مدیریت و ارتباط بین بلوغ مدیریت دانش و نوآوری و کیفیت خدمات و همچنین ارتباط نوآوری وکیفیت خدمات پرداخته است و در آن از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است .جامعۀ آماری این تحقیق بانک مسکن شهرستان ارومیه بوده و ابزارجمعآوری اطلاعات شامل مطالعه ادبیات تحقیق و پرسشنامه است. تأیید آزمون فرضیه ها، ارتباط مثبت و معنیدار بلوغ مدیریت دانش و نوآوری و کیفیت خدمات را به اثبات میرساند و همچنین سطح بلوغ مدیریت دانش در سازمان را نیز مشخص می کند.
۲-۵-۲) تحقیقات خارجی
-"رابط مدیریت دانش و رفتارهای نوآورانۀ سازمان ها “نیزیکی دیگر از مطالعاتی بوده که توسط سابرامانیم ویونت[۱۴۲] سال ۲۰۰۵ انجام شده است. در این مطالعه که جامعه آماری آن شرکتهای تولیدی و خدماتی بوده و ۱۳۶ سازمان مورد مطالعه قرارگرفته، اشاره شده است که اگر سازمانها به گسترش و ایجاد مدیریت دانش در سازمانهای خود توجه کافی مبذول دارند و اگر کارکنانی در اختیار داشته باشند که به نقش با اهمیت دانش در تمامی سطوح سازمانی پی برده باشند می توانند دست به نوآوری زده و در نهایت رفتارهای نوآورانه داشته باشند.
- لیائو و فی و چن(۲۰۰۷) ، رابطۀ میان تسهیم دانش، توانایی جذب و قابلیت نوآوری در صنایع دانش بنیان را بررسی کردند. یافتههای پژوهش حاکی از این بود که توانایی جذب متغیری مداخلهگر بین تسهیم دانش و قابلیت نوآوری است.همچنین نشان دادند، ارتباط مثبت و معناداری بین تسهیم دانش و توانایی جذب و نیز بین توانایی جذب و قابلیت نوآوری وجود دارد.
- در تحقیقی که توسط لیائو و چن فی و چیانگ چن[۱۴۳] در سال ۲۰۰۷ ، تحت عنوان ” اشتراکگذاری دانش، ظرفیت جذب و توانایی نوآوری ( یک تحقیق تجربی از دانش متمرکز صنعتی تایوان ) به بررسی رابطه اشتراک گذاری دانش، ظرفیت جذب و قابلیت نوآوری در صنایع دانش محور تایوان می پردازد. در این تحقیق فرضیه های آماری و یک روش LISREL را برای این مطالعه بر پایۀ داده های حاصل از ۱۷۰ کارخانه تایوانی شامل : صنایع الکترونیک، بیمه تجاری و صنایع دارویی که از ۳۵۵ گزارش تحقیقاتی بدست آمده بود پیشنهاد شده است و بوسیله آزمون ۳ فرضیهای، این بررسی دریافت که ظرفیت جذب دانش، فاکتور میانی بین اشتراک گذاری دانش و قابلیت نو آوری است. همچنین نشان داده شد که اشتراکگذاری دانش دارای اثری مثبت بر روی ظرفیت جذب بوده و آن یک روش میانی کامل است که نمایش دهنده الگوی عمومی و توسعهای خصوصیات در میان الگوهای متعدد سنجش، در نمونهها ی جمعیتی صنایع مختلف میباشد.
- درتحقیقی که توسط اَندراوینا و گُوینداراجو[۱۴۴]در سال ۲۰۰۹ ، تحت عنوان قابلیت اشتراکگذاری دانش ، ظرفیت جذب و توانایی نوآوری ودر غالب یک مطالعۀ تجربی از صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور اندونزی ودر بین ۱۱۴ شرکت این صنعت صورت گرفت، نشان داده شد که قابلیت جذب یک عامل تعدیلگر بین قابلیت به اشتراکگذاری دانش وتوانایی نوآوری است. همچنین نشان داده شد که ظرفیت جذب بالقوه بر ظرفیت جذب بالفعل تأثیرمثبت دارد و ظرفیت جذب بالفعل تأثیر مثبت بر توانایی نوآوری محصول و فرایند دارد.
- چن(۲۰۰۹)به بررسی اثر مثبت یادگیری و توانایی جذب بر نوآوری و مزیت رقابتی در بازارهای صنعتی پرداخت. او داده های خود را از صنعت اتومبیلسازی تایوان جمع آوری کرده و به این نتیجه رسید که گرایش سازمان به یادگیری وتوانایی جذب به گونه ای مثبت بر کسب اطلاعات و فناوریهای جدید و سرانجام خلق نوآوری اثر گذاشته و به عنوان منبعی برای مزیت رقابتی پایدار محسوب می شود.
فصل سوم :روش اجرای تحقیق
فصل سوم
روش اجرای تحقیق
۳-۱)مقدمه
انسان همیشه جستجوگر و پژوهنده بوده است. در این راستا ، تحقیق بسیاری از پدیده های طبیعی را در کنترل خود درآورده و به اختراعات و اکتشافات گوناگون دست یافته است. تحقیق یک فعالیت منظم و منسجم با روشی سنجیده در جهت رسیدن به هدف است و هدف کشف حقیقت است. هدف از تحقیق پاسخگویی به سؤالات با روش های نظام مند علمی است. با بهره گرفتن از فنون و روش های تحقیق است که می توان به پاسخ علمی هر سؤال تحقیق رسید. (ایرانی، ۱۳۸۲)
از طرفی پایۀ هر علمی ، روش شناخت آن است و اعتبار و ارزش قوانین علمی به روش شناختی مبتنی است که در آن علم به کار می رود. از اصطلاح روش تحقیق ، معانی خاص و متمایزی در متون علمی استنباط شده است که از آن جمله عبارت است از اینکه ، روش تحقیق به عنوان یک فرایند نظام مند ، برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه حل یک مسأله به کار برده می شود ، به عبارتی روش تحقیق ، مجموعه ای از قواعد ، ابزارها و راه های معتبر و نظام یافته برای بررسی واقیعت هـــا ، کشف مجهولات و دستیــابی به راه حل مشکلات است. (خاکی، ۱۳۸۷)
در این فصل ، اجرای تحقیق ، که بخش عملی تحقیق را در بر می گیرد مورد بررسی قرار گرفته است. مباحث مطرح شده در این فصل عبارتند از: روش تحقیق ، جامعه آماری و روش نمونه گیری از آن ، روش جمع آوری اطلاعات ، معرفی ابزار اندازه گیری ، اعتبار و پایایی آن و روش تجزیه و تحلیل آماری.
۳-۲) روش تحقیق
این پژوهش از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد، و تحلیل داده های تحقیق با بهره گرفتن از روش معادلات ساختاری صورت میگیرد. از آن جهت توصیفی است که متغیرها دستکاری نمیشوند و وضعیت موجود آنها شناسایی می شود. در واقع تحقیق توصیفی، آنچه را که هست توصیف و تفسیر میکند و به شرایط یا روابط موجود، فرآیندهای جاری، آثار مشهود و یا روندهای در حال گسترش توجه دارد. همچنین از آن جهت که در این تحقیق ارتباط بین متغیرها مورد سنجش قرار میگیرد، لذا تحقیق از نوع همبستگی میباشد. تحقیقات همبستگی شامل کلیه تحقیقاتی است که در آن ها سعی می شود رابطه بین متغیرهای مختلف با بهره گرفتن از ضریب همبستگی کشف یا تعیین شود. هدف روش تحقیق همبستگی، مطالعۀ حدود تغییرات یک یا چند متغیر با حدود تغییرات یک یا چند متغیر دیگر است.و از نظر هدف تحقیق حاضر در زمرۀ تحقیقات کاربردی می باشد.
۳-۳)جامعه آماری
برای درک و روشن شدن هدف هر تحقیق ابتدا باید جامعه مورد مطالعه تعریف شود. جامعۀ آماری عبارت است از مجموعه ای از افراد، اشیاء و… که حداقل در یک صفت مشترک باشند. (خاکی، ۱۳۸۷) جامعۀ آماری این تحقیق را ادارات گمرک جمهوری اسلامی ایران، تشکیل می دهند.
۳-۳-۱) نمونه آماری و روش نمونه گیری
نمونه عبارت است از مجوعهای از نشانهها که از یک قسمت، یک گروه یا جامعهای بزرگتر انتخاب می شود ، به طوری که این مجموعه معرف کیفیات و ویژگیهای آن قسمت، گروه یا جامعۀ بزرگتر باشد. نمونه گیری فرایندی است که طی آن تعدادی از واحدها به گونه ای برگزیده میشوند که معرف جامعۀ بزرگتر که از آن انتخاب شده اند باشند. (خاکی، ۱۳۸۷)
در تحقیق حاضر روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشهای تک مرحله ای میباشد. در این روش جامعه به خوشه ها یا گروه های مناسب تقسیم می شود و آزمودنیهای نمونه، به صورت تصادفی از تعدادی خوشه ها یا گروههای مورد نیاز، انتخاب میشوند و همۀ عناصر از خوشهای که به صورت تصادفی انتخاب شده است مورد بررسی قرار میگیرند. با توجه به توضیحات فوق محقق بصورت تصادفی ۳۶ گمرکِ دارای چارت سازمانی (درقالب ستاد مرکزی، حوزه نظارت، اداره کل) را از میان ۴۰ گمرک کشور انتخاب نمود، که هرکدام از این گمرکات، دارای چندین اداره گمرک، اماکن گمرکی و گمرک خانه میباشند. ازمیان ۳۶ گمرک انتخابی،۳ گمرک آبادان و اهواز و قشم بدلیل عدم همکاری و یا همکاری ناقص و همچنین مفقود شدن پرسشنامه ها از دور خارج گردید. مطابق جدول۳-۱ مجموعاً تعداد ۳۶۶۰ پرسشنامه در میان ۳۳ گمرک توزیع گردید. که از این تعداد ۲۲۴۳ عدد جمع آوری شد، که از این میان۱۶۳۸ عدد پرسشنامه قابل بررسی بوده است.
پرسشنامه بازگشتی قابل قبول | تعداد پرسشنامه | استان | نام گمرک | ردیف |
۳۱ | ۱۱۸ | آذربایجان شرقی | حوزه نظارت گمرکات آذربایجان شرقی(تبریز) | ۱ |
۶۵ | ۷۸ | آذربایجان شرقی | گمرک سهلان |